آنو
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش آن استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخش چندین روز است که ویرایش نشده، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این برچسب را در صفحه قرار دادهاید و همچنان در حال ویرایش صفحه هستید، لطفاً در زمانهایی که مشغول ویرایش هستید این الگو را با {{ویرایش}} جایگزین کنید. برای آگاهی از پارامترهای الگو روی پیوند آن کلیک کنید. این مقاله آخرین بار در ۰ ثانیه پیش توسط RousouR (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی زمانسنج) |
آنو 𒀭𒀭 | |
---|---|
پدر آسمان، پادشاه خدایان | |
اقامتگاه | آسمان |
نماد | تاج شاخدار روی یک پایه |
شماره | ۶۰ |
اطلاعات شخصی | |
والدین | |
همسر | |
فرزندان | |
همتایان | |
همتای یونانی | زئوس (مورد مناقشه)،[۷] اورانوس[۹] |
همتای عیلامی | جابرو[۵] |
همتای هوری | هامورنو[۶] |
همتای هخامنشی | اهورامزدا[۷] (مورد مناقشه)[۸] |
آنو (اکدی: 𒀭𒀭 ANU، از 𒀭 an «آسمان»، «بهشت») یا Anum، در اصلAn (سومری: 𒀭 An)،[۱۰] مظهر الهی آسمان، پادشاه خدایان، و نیای بسیاری از خدایان در دین باستانی بینالنهرین بود. او به عنوان منشا پادشاهی الهی و بشری تلقی میشد و در بسیاری از متنهای بینالنهرین شمارش خدایان با او آغاز میشود. در عین حال، نقش او تا حد زیادی منفعل بود و معمولاً مورد پرستش قرار نمیگرفت. گاهی اوقات پیشنهاد شده است که معبد ایِنا واقع در اوروک در اصل به او تعلق داشته است و نه اینانا، اما در حالی که او به خوبی به عنوان یکی از ساکنان الهی آن شناخته شده است، هیچ مدرکی وجود ندارد که خدای اصلی معبد هرگز تغییر کرده باشد، و اینانا قبلاً در نخستین منابع با آن مرتبط شده است. پس از زوال، نظام الهیاتی جدیدی در همان شهر تحت حکومت سلوکی ایجاد شد که در نتیجه آنو به عنوان یک خدای فعال بازتعریف شد. در نتیجه او به طور گسترده توسط ساکنان شهر در قرون پایانی تاریخ بینالنهرین باستان مورد پرستش قرار گرفت.
سنتهای متعددی در رابطه با هویت همسر آنو وجود داشت، اگرچه سه تا از آنها — کی، اوراش و آنتو — در مقاطع مختلف زمانی با یکدیگر برابر شده بودند و هر سه نشاندهنده زمین هستند، همانگونه که آنو نماد آسمان بود. در سنت چهارم، که به طور پراکندهتر گواهی شده است، همسرش الهه نامو بود. در فهرستهای خدا علاوه بر ذکر همسرها و فرزندان او، اغلب اجداد مختلف او نیز برشمرده شده است، مانند آنشار یا آلالو. گونهای از یکی از این شجرهنامهها اساس انوما الیش را تشکیل داد.
آنو به طور گذرا در حماسه اکدی گیلگمش ظاهر میشود، که در آن دخترش ایشتار (همتای اکدی اینانا) او را متقاعد میکند که نرگاو آسمان را به او بدهد تا بتواند آن را برای حمله به گیلگمش بفرستد. این حادثه منجر به مرگ نرگاو آسمان و پرتاب یک ران به سوی سر ایشتار میشود. در افسانهای دیگر، آنو قهرمان فانی آداپا را به دلیل شکستن بال باد جنوب به حضور خود فرا میخواند. آنو دستور میدهد که آب و غذای جاودانگی به آداپا داده شود، اما آداپا آن را نمیپذیرد، زیرا از قبل انکی به او هشدار داده بود که آنو آب و غذای مرگ را به او عرضه خواهد کرد. در افسانههای هوری در مورد کوماربی، که عمدتاً از ترجمههای هیتی آنها شناخته میشود، آنو حاکم سابق خدایان است که توسط کوماربی سرنگون شده است، کوماربی اندام تناسلی آنو را گاز گرفت و خدای آب و هوا تشوب را به دنیا آورد. ممکن است این روایت بعدها الهامبخش اخته کردن اورانوس در تئوگونیای هزیود شده باشد. همچنین پیشنهاد شده است که در عصر هلنیستی، آنو ممکن است با زئوس شناسایی شده باشد، اگرچه این امر نامشخص است.
پرستش[ویرایش]
آنو عمدتاً با شهر اوروک مرتبط بود، جایی که او یکی از خدایان اصلی در کنار اینانا (ایشتار) و نانایا بود، اما قبل از پایان دوره نئو-بابلی، آیین او دامنه کمتری نسبت به آنها داشت.[۱۴] اغلب تصور میشود که اصطلاحا «معبد سفید» که قدمت آن به دوره اوروک چهارم (۳۵۰۰ تا ۳۱۰۰ پیش از دوران مشترک) برمیگردد، مرکز اصلی آیین او بوده است، و حتی گاهی در ادبیات مدرن از آن به عنوان «زیگورات آنو» یاد میشود.[۱۵] با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد آنو واقعاً در این سازه پرستش شده است.[۱۶] حضور او در قدیمیترین متنها همچنان محل بحث است، زیرا مشخص نیست که علامت میخی DINGIR که در آنها وجود دارد لزوماً خدای خاصی را نشان بدهد.[۱۶] پل آلن بولیو نتیجه میگیرد که حضور او در این منابع غیر قابل اثبات است.[۱۷]
همچنین هیچ نشانهای وجود ندارد که ایِنا، «خانه آسمان»، معبد اصلی اوروک در زمانهای تاریخی، در اصل به تنهایی محل اقامت آنو بوده باشد (در گذشته گاهی چنین مطلبی پیشنهاد شده است).[۱۳] این معبد از هزاره چهارم پیش از دوران مشترک با اینانا مرتبط بود، و نیز نقش او به عنوان الهه حامی اوروک به احتمال زیاد حداقل به این دوره بازمیگردد.[۱۳] جولیا کرول پیشنهاد میکند که حتی اگر آنو در دوره اوروک پرستش میشد، احتمالاً باید معبد ایِنا را با اینانا سهیم شده باشد.[۱۶] در قدیمیترین متنها به اینا اشاره نشده است و مشخص نیست که آیا پناهگاهی به نام «ایِن» که در آنها گواهی میشود معبد آنو بوده باشد و آیا با بناهای بعدی مطابقت دارد یا خیر.[۱۷] در دورههای دودمانی نخستین، سارگونی و اور سوم، اینانا خدایی اصلی شهر بود و ایِنا در درجه اول معبد او محسوب میشد.[۱۷] کتیبه باستکی نارام سین به ویژه این دیدگاه را تایید میکند که اینانا الهه اوروک بود و او را مهمتر از آنو میدانستند.[۱۸] هیچ اشارهای به آنو در کتیبههای حاکمان اور سوم که به اینا اشاره میکنند، شناخته نشده است، اگرچه نام آنو در فهرستهای پیشکش دیده میشود.[۱۸] با این حال، کتیبههای پادشاهی از دوره بابلی باستان نشان میدهد اعتقاد بر این بود که آنو در اینا زندگی میکند.[۱۶] در نسخه بابلی باستان حماسه گیلگمش، اینا تنها به عنوان اقامتگاه آنو توصیف شده است، اما نسخهٔ پسین «بابلی معیار» آن را با هر دو (ایشتار و آنو) مرتبط میکند.[۱۶] گفته شده است که شبیه به صحنه نرگاو آسمان، سنت اولی ممکن است به سادگی نشاندهندهٔ وجود احساسات ضد ایشتار در میان گردآورندگان این اثر باشد.[۱۹] ضمنا در افسانههای مربوط به انمرکار و لوگالباندا، دیگر پادشاهان افسانهای اوروک که معمولاً در ادبیات بینالنهرین به آنها اشاره میشود، آنو هیچ نقش مهمی ایفا نمیکند و اینانا تنها مالک اینا است.[۲۰] یک سنت اساطیری که در آن اینا در ابتدا به آنو تعلق داشت، اما بعداً توسط اینانا غصب شد، از چند قطعه ادبی شناخته شده است،[۲۱] اما ممکن است تنها یک اسطوره پایهگذار بوده باشد که توضیح میدهد چگونه اولین معابد تأسیس شدند.[۱۳]
با شروع دوره اور سوم، آنو به عنوان عضوی از سه خداییان برجسته در کتیبههای پادشاهی شناخته شد که شامل انلیل و انکی نیز میشد.[۲۲] در اسناد مربوط به دوران سلطنت اورنامو، یک جایگاه، به نام باراکیسکیلا («سکو، مکان پاک») و یک باغِ اختصاص داده شده به او ذکر شده است.[۲۳] مکان آنها نامشخص است، اما اندرو آر جورج به طور آزمایشی اور را پیشنهاد میکند.[۲۳] در دوره ایسن-لارسای پسین، پادشاهان ایسن هیچ اشارهای به آنو در فرمانهای سالانه خود نداشتند.[۲۴] ریم سین اول لارسا دوباره رسم را احیا کرد و از سه گانه سنتی در آنها نام برد تا احتمالاً نشان دهد که قصد دارد تمام جنوب بابل را کنترل کند.[۲۵] همچنین پیشنهاد شده است که یکی از پیشینیان او، گونگونوم، آنو، انلیل و ناننا را به عنوان تثلیثی مشابه در کتیبههای خود نام برده است تا نشان دهد که کنترل مراکز آیینی اصلی آنها را در دست دارد.[۲۶] پس از فتح پادشاهی ریم سین اول، حمورابی بابلی شروع به فراخوانی آنو و انلیل، البته نه ائا، در دستورهای خود کرد.[۲۷] شواهد مشابهی از سلطنت سامسو-ایلونا در دسترس نیست، که تنها در یک کتیبه به آنو و انلیل اشاره کرده است که به احتمال زیاد مربوط به فتح مجدد شهرهای جنوبی است.[۲۸] پادشاهان بعدی همان سلسله به ندرت از این دوگانه نام بردند، به احتمال زیاد به عنوان بخشی از دستورهای تشریفاتی که به منظور گره زدن پادشاهی آنها به یک سنت طولانیتر بود.[۲۹]
در آشور، آنو برای اولین بار در کتیبهای از شمشی-ادد یکم ظاهر میشود که او را یکی از خدایانی توصیف میکند که سلطنت را به او بخشیده است.[۱۰] معبدی برای ادد که او در آشور ساخت بعدا به هر دو، خدای آبوهوا و آنو تقدیم شد.[۳۰][۳۱] در کنار معبد، زیگوراتی نیز به نام املامانا («خانه درخشندگی آسمان») ساخته شد.[۳۲] دانیل شومر پیشنهاد میکند که کنار هم قرار گرفتن این دو خدا بر اساس این دیدگاه رایج بود که آنها پدر و پسر هستند.[۳۱]
هیچ اشاره مستقیمی به پرستش آنو در بخشی از دوره بابلی باستان که طی آن آیینهای اوروک به طور موقت به کیش در شمال بابل منتقل شدند، وجود ندارد.[۳۳] یک استثنای احتمالی یک خدایی یا خداییانی است که توسط لوگوگرام AN.dINANNA تعیین شده است.[۳۳] با این حال، همچنین پیشنهاد شده است که این لوگوگرام آنو و اینانا را به عنوان یک جفت، همانطور که معمولاً فرض میشود، نشان نمیدهد،[۳۴] بلکه یک تجلی خاص از اینانا،[۳۳] به نام اورکیتوم است.[۳۵] در حال حاضر هیچ توافقی در مورد این مساله در میان دانشوران وجود ندارد و این مساله که به کدام خدایی یا خداییان اشاره دارد نامشخص است.[۳۶]
در اسناد مربوط به سلطنت سلسله اول دریازمین، زوج انلیل و ائا (انکی) جایگزین سهگانهٔ شامل آنو شد.[۳۷] تنها فهرست خدایی که از بایگانی دریازمین شناخته شده است، اصلاً به آنو اشاره نمیکند و به سادگی با انلیل شروع میشود.[۳۸] با این وجود نام او در چند فهرست پیشکش گواهی شده است.[۳۹] علاوه بر این، ممکن است نام پادشاه آکوردوانا تئوفوری باشد و باید به «سیل خروشان آنو» ترجمه شود، اگرچه این مساله نامشخص است و کلمه رایج «آسمان» ممکن است ترجمه صحیح علامت AN در این مورد باشد.[۴۰]
در اصطلاحا فهرست معابد بابلی که به احتمال زیاد در هزاره اول پیش از دوران مشترک تصنیف شده است، هیچ معبدی از آنو ذکر نشده است، اگرچه به استثنای لارسا، اور و اریدو، جنوبیترین شهرها عموماً در آن نمایش ضعیفی دارند.[۴۱] یک متن عبادی واحد نشان میدهد که احتمالاً معبدی برای آنو به نام اکیناما در کش وجود داشته است.[۴۲] سرود BRM IV 8 ده نام از معابدِ مرتبط با او را فهرست میکند،[۴۳] از جمله ایانکی[۴۴] و اگالانکیا که احتمالاً در اوروک واقع شدهاند.[۴۵]
در دوره نو بابلی، آنو تنها یک پناهگاه کوچک در اوروک داشت.[۴۶] او به عنوان یک خدای نسبتاً کوچک در اعمال مذهبی این دوره توصیف شده است.[۴۶][۴۷] در حالی که چندین بایگانی نو-بابلی از اوروک حفاری و منتشر شده است، تاکنون تحقیقات تنها تعداد کمی از افراد را نشان داده است که قبل از سلطنت نبونعید نامهای تئوفوری مرتبط با آنو داشته باشند؛ بر اساس بالاترین برآورد در مجموع پنج مورد در اسناد شناختهشده، ذکر شده است.[۴۸] بارزترین نمونه تاریخی Anu-aḫu-iddin است که در زمان سلطنت نابوپولاسار فرماندار اوروک بود.[۴۹] تعداد این نامها در زمان سلطنت نبونعید شروع به افزایش کرد.[۵۰] اسناد مربوط به سلطنت داریوش اول رشد بیشتری را نشان میدهد، اگرچه نامهایی که عمدتاً از خداییان شمال بابل و همچنین نانایا، ایشتار و شمش (از لارسا) استفاده میکنند، بسیار زیاد است.[۵۱] پیشنهاد شده است که تغییر به نفع آنو در زمان سلطنت خشایارشا یکم تسریع شد.[۵۱] پس از شورش شهرهای شمالی بابل علیه حکومت ایران در سال ۴۸۴ پیش از دوران مشترک، این پادشاه ظاهراً ساختار سنتی روحانیون بینالنهرین را سازماندهی دوباره کرد و در حالی که اوروک شورش نکرد، از این تغییرات مستثنی نبود.[۵۲] پیشنهاد شده است که کاهنان قدیمیتر که اغلب به شهرهای شمالی مرتبط بودند و عمدتاً در آیین ایشتار مشارکت داشتند، با تعدادی از خانوادههای قدرتمند محلی که به آنو اختصاص داشتند جایگزین شدند.[۵۲] جولیا کرول نشان میدهد که اعضای آنها احتمالاً از قبل قصد داشتند دامنه آیین آنو را در دوره نو بابلی گسترش دهند، اما به دلیل منافع پادشاهان که مردوک را به عنوان رئیس پانتئون ترجیح میدادند، نتوانستند این کار را انجام دهند.[۵۳]
اصلاحات الهیاتی در اوروک هخامنشی و سلوکی[ویرایش]
اقدام تلافیجویانه خشایارشا در مقابل روحانیون اوروک منجر به فروپاشی ایِنا به عنوان مرکز زندگی دینی و اقتصادی اوروک و باعث ایجاد سیستم جدیدی شد که بر پرستش آنو و همسرش آنتو، به جای ایشتار و نانایا، متمرکز بود.[۵۳] جزئیات توسعه اولیه آن به خوبی درک نشده است، زیرا متنهای بینالنهرین مربوط به سالهای پسین حکومت هخامنشیان در مورد اداره معبد و سایر امور مذهبی کمیاب است.[۵۳] شهر به طور کلی رو به زوال نرفت و اهداف اداری و نظامی مختلفی را پوشش داد که به عنوان مثال در اسناد مربوط به سلطنت داریوش دوم گواهی شده است.[۵۳] این شهر حتی به عنوان بزرگترین و مرفهترین شهر بینالنهرین در قرون پایانی هزاره اول پیش از دوران مشترک توصیف شده است.[۵۴] فرض بر این است که صعود آنو به راس پانتئون رسمی تا سال ۴۲۰ پیش از دوران مشترک کامل شده است.[۵۵] نام او پیش از این در اسناد اقتصادی دوران سلطنت اردشیر اول و داریوش دوم، در اسامی تئوفوری غالب است.[۵۵] در منابع مربوط به دوره سلوکی بعدی، به نظر میرسد که آیین آنو در حال شکوفایی است.[۵۳] معبد جدیدی که به طور مشترک به او و آنتو تقدیم شده بود، بیت رِش (معبد رئیس)،[۵۶] در مقطعی ساخته و به مرکز جدید زندگی مذهبی شهر تبدیل شد.[۵۵] قدیمیترین گواهی تاریخی این ساختار در متنی آمده که ظاهراً در اصل در زمان «سلوکوس و آنتیوخوس»، احتمالاً سلوکوس اول نیکاتور و آنتیوخوس اول سوتر (۲۹۲ تا ۲۸۱ پیش از دوران مشترک) یا آنتیوخوس اول و پسر او سلوکوس (۲۸۰ تا ۲۶۷ پیش از دوران مشترک) گردآوری شده است.[۵۷] مجموعه بیت رش همچنین شامل یک زیگورات جدید به نام اشارا (به سومری: «خانه جهان») بود،[۵۸] که بزرگترین بنای شناخته شده از بینالنهرین و دومین بعد از مجموعه عیلامی در چغازنبیل است.[۵۹] نام آن احتمالاً از ساختار مشابهی در نیپور که به انلیل اختصاص یافته، وام گرفته شده است.[۶۰]
توضیحات گوناگونی برای ترفیع آنو ارائه شده است، اگرچه آنها باید به دلیل فقدان شواهد مستقیم، در حد حدس و گمان باقی بمانند.[۸] استدلال شده است که ترفیع آنو از جایگاه اهورامزدا در دین هخامنشیان الگوبرداری شده است،[۶۱] اما پل آلن بولیو خاطرنشان میکند که از آنجایی که اولین نشانههای آن در زمان نبونعید قابل مشاهده است، الگوبرداری از دین پارسی غیرقابل پذیرش است.[۸] وی در عین حال احتمال میدهد که دولت هخامنشی پرستش آنو را تشویق کرده و آن را راهی برای محدود کردن نفوذ بابل و نخبگان آن بر ساکنان شهرهای دیگر بینالنهرین میداند.[۶۲] ارتباط مشابهی در مورد آنو و زئوس[۶۳] پیشنهاد شده، اما آن نیز نامشخص است.[۶۴] بولیو در مقابل پیشنهاد میکند که ظهور آنو تا حدی از شبکهای از تلفیقگرایی بین او، آنشار، که در اوروک نیز پرستش میشد، و رئیس خدایان آشوری آشور، که در آشور میتوان با دومی یکی دانست، الهام گرفته شده است.[۶۵] با این حال، جولیا کرول اشاره میکند که قطعیتی وجود ندارد که آنشار در اوروک واقعاً همتای آشور شناخته میشد، چه رسد به اینکه روحانیان محلی او را گونهای از آنو بدانند.[۴۶] خود بولیو اعتراف میکند که بیشتر شواهدی که ممکن است نظریه او را تأیید کنند، ممکن است به سادگی نشان دهند که ارتقای آشور و آنو هر دو بر مدلهای مشابه قبلی، مانند الهیات متمرکز بر انلیل، تکیه دارند.[۶۶] از آنجایی که در دوره نو-بابلی، اوروک مجبور به پذیرش الهیات بابل شد، این امکان نیز وجود دارد که اعتلای آنو به عنوان جلوهای از هویت محلی تلقی شود.[۸] در عین حال، غیرممکن نیست که آیین جدید متمرکز آنو بر اساس الهیات بابلی الگوبرداری شده باشد و حتی تعدادی از جشنها و آیینهای آنو نیز ممکن است از مراسم مردوک الگوبرداری شده باشند.[۶۷] نمونههایی از بازنویسی قطعههای اختصاص داده شده به مردوک یا انلیل برای مطابقت با فرقه جدید آنو نیز شناخته شده است.[۶۸] منبعی که معمولاً توسط الهیدانان و باستانیان که بر ترفیع آنو کار میکردند، به کار میرفت فهرستهای خدایی بودند، مانند آن = آنوم، که شواهد مورد نیاز برای توجیه این تغییر و نمونههای دیگر از بازسازی پانتئون شهر را ارائه میکرد.[۶۹] به احتمال زیاد علاقه روزافزون به نجوم و طالع بینی در میان روحانیون نیز در این مساله نقش داشته است.[۷۰]
اوروک در اواخر دوره سلوکی و اشکانی[ویرایش]
در حالی که چنین فرض میشود که فعالیت مذهبی در اوروک تا اواخر دوره سلوکی و اوایل دوره اشکانی ادامه داشته است، بخش بزرگی از مجموعه بیت رش در نهایت در اثر آتشسوزی ویران شد.[۷۱] بیت رش به عنوان یک قلعه بازسازی شد و در حالی که در دوره اشکانی معبد کوچکی در کنار آن ساخته شد، به احتمال زیاد خدایان بینالنهرین دیگر در آنجا پرستش نمیشدند.[۷۱] بر اساس یک کتیبه یونانی به تاریخ ۱۱۱ دوران مشترک، خدایی که در اوروک در اوایل هزاره اول پرستش میشد، ظاهراً گرئوس ناشناخته بود، معبد او در زمان سلطنت بلاش یکم به سبکی خارجی شبیه به ساختمانهای رومی ساخته شد.[۷۲] آخرین متن به خط میخی از این مکان یک لوح نجومی مربوط به سال ۷۹ یا ۸۰ دوران مشترک است که احتمالاً آخرین متن خط میخی است که در دوران باستان نوشته شده است.[۷۳] چنین فرض شده است که آخرین بقایای مذهب و فرهنگ محلی اوروک در زمان فتح بینالنهرین توسط ساسانیان ناپدید شد، اگرچه پرستش خدایان به صورت انفرادی ممکن است بیشتر از کتابت خط میخی دوام یافته باشد.[۷۳]
خانواده[ویرایش]
نخستین نوشتههای سومری هیچ اشاره ای به اینکه آنو از کجا آمده و چگونه فرمانروای خدایان شدهاست، نشدهاست. [۱۰] در عوض، تنها برتری او به سادگی فرض شدهاست. [۱۰] در نخستین نوشتههای سومری از هزاره سوم پیش از میلاد، همسر آنو اوراشِ ایزدبانو، است. [۷۴] [۱۰] سومریها بعداً این نقش را به کی، نماد و مظهر زمین نسبت دادند. [۷۴] [۱۰] سومریها بر این باور بودند که باران گشناب آنو است [۷۵] و هنگامی که باران میبارید، کی به آن آغشته میشود و مایه زایش همه گیاهان زمین میشود. [۷۵] در دوره اکدی ، آنتو، ایزدبانویی که نامش احتمالاً شکل زنانه آنو است، جایگزین کی شد. [۷۴] [۱۰] اکدیها باور داشتند که باران «شیر» ابرها است، [۷۵] که از سینههای آنتو میآید. [۷۵]
آنو معمولاً به عنوان «پدر خدایان» توصیف میشود، [۱۰] و گمان میرفت که گروه بزرگی از خدایان، فرزندان او در طول تاریخ و هنگامه میانرودان بودهاند. [۱۰] کتیبههای لاگاش مربوط به اواخر هزاره سوم پیش از میلاد، آنو را به عنوان پدر گاتومدوگ، بابا و نینورتا معرفی میکنند. [۱۰] نوشتههای ادبی بعدی، آداد، انکی، انلیل، گیرا، نانا-سوئن، نرگال و شارا را پسران او و اینانا-ایشتر، نانایا، نیدابا، نینیسینا، نینکاراک، نینموگ، نیننیبرو، نینسومون، نینسون و نوس را دختران او معرفی میکند. [۱۰] باور بر این بود که اهریمنان لاماشتو، آساگ و سبتو آفریدههای آنو بودهاند. [۱۰]
اسطورهشناسی[ویرایش]
سومری[ویرایش]
افسانه آفرینش سومری[ویرایش]
منبع اصلی اطلاعات درباره «پیدایش اریدو»، پیشدرآمد شعر حماسی بیلگمس و جهان زیرین است،[۷۶] که به طور خلاصه روند آفرینش را شرح میدهد: در ابتدا، تنها نامو وجود دارد، که دریای ازلی است.[۷۷] سپس، نامو آن (نام سومری آنو)، آسمان، و کی، زمین را به دنیا می آورد.[۷۷] آن و کی با یکدیگر جفتگیری میکنند و باعث میشوند کی انلیل، خدای باد را به دنیا بیاورد.[۷۷] انلیل آن را از کی جدا میکند و زمین را به عنوان قلمرو خود قرار میدهد، در حالی که آسمان به آن میرسد.[۷۸]
در سومری، نام «آن» به جای «آسمانها» به کار میرفت، بنابراین در برخی موارد تردید وجود دارد که آیا این واژه، خدای آن و یا آسمانها را نشان میدهد.[۷۹][۸۰] در کیهانشناسی سومری، آسمان بهعنوان مجموعهای از سه گنبد تصور میشد که زمین مسطح را میپوشاند.[۸۱][۱۰] اعتقاد بر این بود که هر یک از این گنبدهای آسمان از یک سنگ قیمتی متفاوت ساخته شده است.[۸۱] اعتقاد بر این بود که آن، بلندترین و بیرونیترین این گنبدها است و تصور میشد از سنگ مایل به قرمز ساخته شده است.[۱۰]
اساطیر اینانا[ویرایش]
اینانا و ابیه، که با عنوان الهه قدرتهای ترسناک الهی نیز شناخته میشود، شعری است ۱۸۴ سطری که توسط شاعر اکدی انهدوآنا به زبان سومری نوشته شده است.[۸۲] در این شعر، رویارویی اینانا نوهٔ آن با کوه ابیه، کوهی در رشته کوه زاگرس توصیف میشود.[۸۲] آن به طور گذرا در صحنهای از شعر ظاهر میشود که در آن اینانا از او درخواست میکند که به او اجازه دهد کوه ابیه را ویران کند.[۸۲] آن به اینانا هشدار میدهد که به کوه حمله نکند،[۸۲] اما اینانا این هشدار را نادیده میگیرد و بدون توجه به کوه ابیه حمله و آن را ویران میکند.[۸۲]
شعر اینانا بر آسمان حاکم میشود روایتی بسیار تکهتکهشده، اما مهم از تسخیر معبد ایِنا در اوروک توسط اینانا است.[۱۲] این متن با گفتگوی بین اینانا و برادرش اوتو آغاز میشود که در آن اینانا از این مساله که معبد ایِنا در قلمرو آنها نیست ابراز تاسف میکند و تصمیم میگیرد که آن را به عنوان مایملک خودش ادعا کند.[۱۲] متن در این نقطه از روایت به طور فزایندهای تکهتکه میشود،[۱۲] اما به نظر میرسد که عبور دشوار او را از میان یک مرداب برای رسیدن به معبد توصیف میکند، در حالی که یک ماهیگیر به او میگوید که کدام مسیر را بهتر است طی کند.[۱۲] در نهایت، اینانا به آن میرسد، که از غرور او شوکه شده است، اما با این وجود قبول میکند که موفق شده است و معبد اکنون قلمرو او است.[۱۲] متن با سرودی در مورد عظمت اینانا به پایان میرسد.[۱۲] این افسانه ممکن است نشاندهندهٔ کسوفِ اقتدار کاهنان آن در اوروک و انتقال قدرت به کاهنههای اینانا باشد.[۱۲]
اکدی[ویرایش]
حماسه گیلگمش[ویرایش]
در صحنهای از حماسه گیلگمش به زبان اکدی که در اواخر هزاره دوم پیش از دوران مشترک نوشته شده است، دختر آنو، ایشتار، همتای سامی شرقی اینانا، تلاش میکند تا قهرمان گیلگمش را اغوا کند.[۸۴] هنگامی که گیلگمش پیشروی او را رد کرد،[۸۴] ایشتار با خشم به آسمان میرود و به آنو میگوید که گیلگمش به او توهین کرده است.[۸۴] آنو از او میپرسد که چرا به جای رویارویی با گیلگمش به او شکایت میکند.[۸۴] ایشتار از آنو میخواهد که نرگاو آسمان را به او بدهد[۸۴] و سوگند یاد میکند که اگر آن را به او ندهد دروازههای جهان زیرین را میشکند و مردگان را زنده میکند تا زندهها را بخورند.[۸۴] آنو نرگاو آسمان را به ایشتار میدهد و ایشتار آن را برای حمله به گیلگمش و دوستش انکیدو میفرستد.[۸۵] صحنهای از حماسه اوگاریتی آقات که در آن الهه جنگجوی آنات با رئیس خدایان، ال، روبرو میشود تا درخواست اجازهٔ کشتن قهرمان نامبخش (پس از آنکه مورد طعنه او قرار گرفته است) را با او در میان بگذارد، با این بخش از حماسه گیلگمش مقایسه شده است.[۸۶]
اسطوره آداپا[ویرایش]
در اسطوره آداپا، که برای اولین بار در دوره کاسی گواهی شده است، آنو متوجه میشود که باد جنوبی به مدت هفت روز به سمت زمین نمیوزد.[۸۷] او دلیل را از سوکال ایلابرات میپرسد.[۸۷] ایلابرات پاسخ میدهد که به این دلیل است که آداپا، کاهن ائا (معادل سامی شرقی انکی) در اریدو، بال باد جنوب را شکسته است.[۸۷] آنو میخواهد آداپا را نزد او احضار کنند،[۸۷] اما، قبل از حرکت آداپا، ائا به او هشدار میدهد که هیچیک از غذاها را نخورد یا از آبی که خدایان به او میدهند ننوشد، زیرا غذا و آب مسموم است.[۸۸] آداپا به نزد آنو میرود و به او میگوید که دلیل شکستن بال باد جنوب این بود که او برای ائا در حال ماهیگیری بود و باد جنوب باعث ایجاد طوفانی شد که قایق او را غرق کرد.[۸۹] دوموزید و نینگیشزیدا دربانان آنو به نفع آداپا صحبت میکنند.[۸۹] این مساله خشم آنو را فرو مینشاند و دستور میدهد که به جای آب و غذای مرگ، به آداپا آب و غذای جاودانگی برای پاداش داده شود.[۸۹] اما آداپا به توصیه ائا عمل میکند و از خوردن غذا امتناع میورزد.[۸۹] داستان آداپا مورد علاقه کاتبان بود، که او را بنیانگذار پیشه خود میدانستند[۹۰] و تعداد خیلی زیادی از نسخهها و گونههای این اسطوره در سراسر بینالنهرین یافت شده است که کل دوره تاریخ بینالنهرین را در بر میگیرد.[۹۱] داستان حضور آداپا در نزد آنو با داستان یهودی پسین آدم و حوا مقایسه شده که در سفر پیدایش ثبت شده است.[۹۲] همانطور که آنو پس از امتناع از خوردن غذای جاودانگی، آداپا را مجبور میکند به زمین بازگردد، یهوه در داستان کتاب مقدس، آدم را از باغ عدن بیرون میراند تا از خوردن میوه درخت زندگی جلوگیری کند.[۹۳] به طور مشابه، آداپا به عنوان کهن الگوی همه کاهنان در نظر گرفته میشد؛[۹۳] در حالی که آدم در سفر پیدایش به عنوان کهن الگوی همه نوع بشر معرفی شده است.[۹۳]
ارا و ایشوم[ویرایش]
در شعر حماسی ارا و ایشوم که در قرن هشتم پیش از دوران مشترک به زبان اکدی سروده شده است، آنو به ارا، خدای نابودی، «سبتو» میدهد که به عنوان سلاحهای شخصیشده توصیف میشوند.[۱۰] آنو به ارا دستور میدهد که از آنها برای قتل عام انسانها در زمانی که پرجمعیت شدند و سر و صدای زیادی ایجاد کردند، استفاده کند (لوح I, 38ff).[۱۰]
هوری[ویرایش]
یکی از اسطورههای متعلق به اصطلاحاً «چرخه کوماربی» آنو را در میان خدایان درگیر نشان میدهد.[۹۴] در حالی که این اسطوره عمدتاً از روی ترجمه هیتی شناخته میشود، به محیط فرهنگی هوری تعلق دارد و عمدتاً در مکانهایی در سوریه و بینالنهرین و نه آناتولی قرار دارد.[۹۵] این اسطوره بیانگر آن است که در گذشتههای دور، «پادشاه آسمان» آلالو بود و آنو در جایگاه جامدار او قرار داشت، اما منشأ هیچ یک از دو خدا توضیح داده نمیشود.[۹۶] پس از نه سال، آنو علیه مافوق خود شورش کرد، او را از سلطنت خلع کرد و به جهان زیرین فراری داد.[۹۷] با این حال، پس از نه سال دیگر، جامدار خودش، کوماربی، «قلمهٔ آلالو» به او حمله کرد تا سلطنت را برای خود تصاحب کند.[۹۷] آنو تلاش کرد به آسمان فرار کند، اما کوماربی اندام تناسلی آنو را گاز گرفت و آن را بلعید.[۹] در نتیجه بلعیدن اندام تناسلی آنو، کوماربی با پسر آنو تشوب (تارهونا در ترجمه هیتی) و دو خدایی دیگر، تاشمیشو و رودخانه دجله، آبستن میشود.[۹۸] آنو در این مورد به او طعنه میزند.[۹۸] تشوب متعاقباً از جمجمه شکافتهٔ کوماربی متولد شد، به شیوهای که بکمن با تولد آتنا در اساطیر یونان مقایسه میکند،[۹۹] و در حالی که بقیه روایت به خوبی حفظ نشده، مشخص است که او از تلاشهای کوماربی برای از بین بردنش گریخت.[۱۰۰]
ویلفرد جی. لمبرت پیشنهاد کرد که پیش از این یک افسانه بینالنهرینی ناشناخته در مورد رویارویی بین آلالا و آنو وجود داشته و الهامبخش سنت هوری-هیتی در مورد درگیری آنها بوده است.[۱۰۱]
تاثیر پسین[ویرایش]
اشارهای به شجرهنامهای از خدایان شبیه به انوما الیش، و نیز به آنو، از نوشتههای اودموس رودسی، شاگرد ارسطو، شناخته شده است، که آثار او فقط در نقلقولهای داماسکیوس، نویسنده نوافلاطونی که در قرن ششم دوران مشترک زندگی میکرد، حفظ شده است:
معلوم نیست اودموس بر چه منبعی تکیه کرده است، اگرچه بروص را میتوان با قطعیت رد کرد زیرا غیرقابل قبول است که اولی آنقدر عمر کرده باشد که آثار دومی را بخواند.[۱۰۲] علاوه بر این، گنجاندن انلیل (ایلیلوس) به عنوان همتای ائا (آوس) و آنو (آنوس) نشان میدهد که در حالی که منبع استفاده شده مشابه انوما الیش است، با آن یکسان نبوده است.[۱۰۳] تفاوت دیگر در روایت اودموس این واقعیت است که منشأ مومو (مویمیس) روشن است، در حالی که اثر بابِلی ذکر شده مستقیماً آن را توضیح نمیدهد.[۱۰۳]
چنین استدلال شده است که مجموعهای از کودتاهای الهی که در اسطوره کوماربی توصیف شده است، بعدها مبنای داستان آفرینش یونانی شد که در شعر بلند تئوگونیا شرح داده شده است؛ این اثر را شاعر بوئوتیایی، هزیود در قرن هفتم پیش از دوران مشترک نوشته است.[۹] با این حال، گری بکمن اشاره میکند که غیرممکن نیست که این دو اسطوره صرفاً از بنمایههای مشابه موجود در محیط فرهنگی مشترک مدیترانه باستان («کوئین») ایجاد شده باشند و هزیود لزوماً مستقیماً به سنت کوماربی بستگی نداشته باشد.[۹۵] در شعر هزیود، اورانوس خدا-آسمان ازلی توسط پسرش کرونوس سرنگون و اخته میشود، تقریباً به همان شیوهای که آنو توسط کوماربی در داستان هوری سرنگون و اخته میشود.[۱۰۴][۹] کرونوس نیز به نوبه خود توسط پسر خود زئوس سرنگون میشود.[۹] در یکی از اسطورههای اورفیک، کرونوس دقیقاً به همان شیوهای که کوماربی با آنو انجام میدهد، اندام تناسلی اورانوس را گاز میگیرد.[۹] با این وجود، رابرت موندی خاطرنشان میکند که اورانوس هرگز برای یونانیان اهمیت اساطیری قابل مقایسه با اهمیت آنو برای بینالنهرینیها را نداشت.[۱۰۵] در عوض، موندی اورانوس را «انعکاس رنگپریده آنو» مینامد،[۱۰۶] و اشاره میکند که «به غیر از اسطوره اختگی، او اصلاً به عنوان یک شخصیت کیهانی اهمیت بسیار کمی دارد و به هیچ وجه به شکلی اصولی با پادشاهی در ارتباط نیست».[۱۰۶]
در اواخر دوران باستان، نویسندگانی مانند فیلون بیبلوسی تلاش کردند چارچوب سلسلهای داستانهای هیتی و هزیودی را بر اساطیر کنعانی تحمیل کنند،[۱۰۷] اما این تلاشها اجباری است و با آنچه به نظر میرسد اکثر کنعانیها واقعاً به آن معتقد بودند، تناقض دارد.[۱۰۷] به نظر میرسد اکثر کنعانیان ال و بعل را همزمان حاکم میدانستند.[۱۰۸]
یادداشتها[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ Lambert 2013, p. 238.
- ↑ Wang 2011, p. 152.
- ↑ Lambert 2013, p. 405.
- ↑ Wiggermann 1998, p. 138.
- ↑ Lambert 1980, p. 229.
- ↑ Lambert 2007, p. 169.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Krul 2018, p. 41.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ Beaulieu 2018, p. 203.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ Burkert 2005, p. 295.
- ↑ ۱۰٫۰۰ ۱۰٫۰۱ ۱۰٫۰۲ ۱۰٫۰۳ ۱۰٫۰۴ ۱۰٫۰۵ ۱۰٫۰۶ ۱۰٫۰۷ ۱۰٫۰۸ ۱۰٫۰۹ ۱۰٫۱۰ ۱۰٫۱۱ ۱۰٫۱۲ ۱۰٫۱۳ ۱۰٫۱۴ ۱۰٫۱۵ Stephens 2013.
- ↑ Piveteau 1981, pp. 16–17.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ ۱۲٫۷ Harris 1991, pp. 261–278.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ Krul 2018, p. 12.
- ↑ Beaulieu 2018, p. 196.
- ↑ Krul 2018, pp. 9–10.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ Krul 2018, p. 10.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ Beaulieu 2003, p. 105.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Beaulieu 2003, p. 106.
- ↑ Beaulieu 2003, p. 108.
- ↑ Beaulieu 2003, p. 107.
- ↑ Krul 2018, pp. 10–11.
- ↑ Boivin 2018, p. 190.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ George 1993, p. 72.
- ↑ Beaulieu 2003, p. 110.
- ↑ Boivin 2018, pp. 190–191.
- ↑ Boivin 2018, p. 191.
- ↑ Boivin 2018, p. 193.
- ↑ Boivin 2018, p. 194.
- ↑ Boivin 2018, pp. 194–195.
- ↑ George 1993, p. 143.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Schwemer 2007, p. 141.
- ↑ George 1993, p. 123.
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ Krul 2018, p. 13.
- ↑ Beaulieu 2003, p. 109.
- ↑ Krebernik 2014a, p. 419.
- ↑ Asher-Greve & Westenholz 2013, p. 91.
- ↑ Boivin 2018, p. 67.
- ↑ Boivin 2018, pp. 198–199.
- ↑ Boivin 2018, p. 213.
- ↑ Boivin 2018, p. 41.
- ↑ George 1993, p. 39.
- ↑ George 1993, p. 110.
- ↑ George 1993, p. 8.
- ↑ George 1993, p. 67.
- ↑ George 1993, p. 87.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ Krul 2018, p. 15.
- ↑ Beaulieu 2003, p. 330.
- ↑ Beaulieu 2018, pp. 197–198.
- ↑ Beaulieu 2018, p. 197.
- ↑ Beaulieu 2018, p. 198.
- ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ Beaulieu 2018, p. 199.
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ Krul 2018, p. 18.
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ ۵۳٫۲ ۵۳٫۳ ۵۳٫۴ Krul 2018, p. 19.
- ↑ Krul 2018, p. 1.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ ۵۵٫۲ Beaulieu 2018, p. 191.
- ↑ George 1993, p. 137.
- ↑ Krul 2018, p. 32.
- ↑ George 1993, p. 145.
- ↑ Krul 2018, p. 29.
- ↑ Beaulieu 1997, pp. 69–70.
- ↑ Krul 2018, pp. 261–262.
- ↑ Beaulieu 2018, p. 205.
- ↑ Krul 2018, p. 61.
- ↑ Krul 2018, pp. 41–42.
- ↑ Beaulieu 1997, p. 68.
- ↑ Beaulieu 1997, p. 69.
- ↑ Beaulieu 2018, pp. 204–205.
- ↑ Beaulieu 1997, pp. 68–69.
- ↑ Beaulieu 1992, p. 68.
- ↑ Krul 2018, p. 20.
- ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ Krul 2018, p. 77.
- ↑ Krul 2018, pp. 77–78.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ Krul 2018, p. 78.
- ↑ ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ Black & Green 1992.
- ↑ ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ ۷۵٫۲ ۷۵٫۳ Nemet-Nejat 1998.
- ↑ Kramer 1961, pp. 30–33.
- ↑ ۷۷٫۰ ۷۷٫۱ ۷۷٫۲ Kramer 1961, pp. 37–40.
- ↑ Kramer 1961, pp. 37–41.
- ↑ Levine 2000, p. 4.
- ↑ Leeming & Page 1996, p. 109.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Nemet-Nejat 1998, p. 180.
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ ۸۲٫۲ ۸۲٫۳ ۸۲٫۴ Karahashi 2004, p. 111.
- ↑ Dalley 1989, pp. 80–82.
- ↑ ۸۴٫۰ ۸۴٫۱ ۸۴٫۲ ۸۴٫۳ ۸۴٫۴ ۸۴٫۵ Dalley 1989, p. 80.
- ↑ Dalley 1989, pp. 81–82.
- ↑ Wyatt 1999, p. 244.
- ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ ۸۷٫۲ ۸۷٫۳ McCall 1990, p. 65.
- ↑ McCall 1990, pp. 65–66.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ ۸۹٫۲ ۸۹٫۳ McCall 1990, p. 66.
- ↑ Sanders 2017, pp. 38–39.
- ↑ Sanders 2017, pp. 38–65.
- ↑ Liverani 2004, pp. 21–23.
- ↑ ۹۳٫۰ ۹۳٫۱ ۹۳٫۲ Liverani 2004, p. 22.
- ↑ Beckman 2011, p. 26.
- ↑ ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ Beckman 2011, p. 25.
- ↑ Beckman 2011, pp. 26–27.
- ↑ ۹۷٫۰ ۹۷٫۱ Beckman 2011, p. 27.
- ↑ ۹۸٫۰ ۹۸٫۱ Beckman 2011, p. 28.
- ↑ Beckman 2011, p. 29.
- ↑ Beckman 2011, p. 30.
- ↑ Lambert 2013, p. 423.
- ↑ Lambert 2013, p. 422.
- ↑ ۱۰۳٫۰ ۱۰۳٫۱ Lambert 2013, pp. 422–423.
- ↑ Mondi 1990, pp. 168–170.
- ↑ Mondi 1990, pp. 169–170.
- ↑ ۱۰۶٫۰ ۱۰۶٫۱ Mondi 1990, p. 170.
- ↑ ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ Mondi 1990, pp. 170–171.
- ↑ Mondi 1990, p. 171.
منابع[ویرایش]
- Asher-Greve, Julia M.; Westenholz, Joan G. (2013). Goddesses in Context: On Divine Powers, Roles, Relationships and Gender in Mesopotamian Textual and Visual Sources (PDF). Academic Press Fribourg. ISBN 978-3-7278-1738-0.
- Bachvarova, Mary R. (2013). "The Hurro-Hittite Kumarbi Cycle". Gods, heroes, and monsters: a sourcebook of Greek, Roman, and Near Eastern myths. New York: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-064481-9. OCLC 967417697.
- Beaulieu, Paul-Alain (1992). "Antiquarian Theology in Seleucid Uruk". Acta Sumerologica. 14. Retrieved 5 June 2022.
- Beaulieu, Paul-Alain (1997). "The Cult of AN.ŠÁR/Aššur in Babylonia After the Fall of the Assyrian Empire". State Archives of Assyria Bulletin. 11. ISSN 1120-4699.
- Beaulieu, Paul-Alain (2003). The pantheon of Uruk during the neo-Babylonian period. Leiden Boston: Brill STYX. ISBN 978-90-04-13024-1. OCLC 51944564.
- Beaulieu, Paul-Alain (2005). "The God Amurru as Emblem of Ethnic and Cultural Identity". In Soldt, Wilfred H. van; Kalvelagen, R.; Katz, Dina (eds.). Ethnicity in Ancient Mesopotamia. Leiden: Nederlands Instituut voor het Nabije Oosten. ISBN 978-90-6258-313-3. OCLC 60116687.
- Beaulieu, Paul-Alain (2018). "Uruk Before and After Xerxes: The Onomastic and Institutional Rise of the God Anu". In Waerzeggers, Caroline; Seire, Maarja (eds.). Xerxes and Babylonia: the Cuneiform evidence. Leuven: Peeters Publishers. ISBN 978-90-429-3809-0. OCLC 1097184152.
- Beckman, Gary (2011). "Primordial Obstetrics. "The Song of Emergence" (CTH 344)". Hethitische Literatur: Überlieferungsprozesse, Textstrukturen, Ausdrucksformen und Nachwirken: Akten des Symposiums vom 18. bis 20. Februar 2010 in Bonn. Münster: Ugarit-Verlag. ISBN 978-3-86835-063-0. OCLC 768810899.
- Black, Jeremy; Green, Anthony (1992), Gods, Demons and Symbols of Ancient Mesopotamia: An Illustrated Dictionary, The British Museum Press, ISBN 0-7141-1705-6
- Boivin, Odette (2018). The First Dynasty of the Sealand in Mesopotamia. De Gruyter. doi:10.1515/9781501507823. ISBN 978-1-5015-0782-3.
- Burkert, Walter (2005), "Chapter Twenty: Near Eastern Connections", in Foley, John Miles (ed.), A Companion to Ancient Epic, New York City, New York and London, England: Blackwell Publishing, ISBN 978-1-4051-0524-8
- Cavigneaux, Antoine; Krebernik, Manfred (1998), "Nin-ursala", Reallexikon der Assyriologie (به آلمانی), retrieved 4 June 2022
- Dalley, Stephanie (1989), Myths from Mesopotamia: Creation, the Flood, Gilgamesh, and Others, Oxford, England: Oxford University Press, ISBN 0-19-283589-0
- de Lapérouse, Jean-François (2003). "Stone Sculpture Production". In Aruz, Joan; Wallenfels, Ronald (eds.). Art of the First Cities: The Third Millennium B.C. from the Mediterranean to the Indus. Metropolitan Museum of Art. ISBN 978-1-58839-043-1. Retrieved 4 June 2022.
- Drewnowska-Rymarz, Olga (2008). Mesopotamian goddess Nanāja. Warszawa: Agade. ISBN 978-83-87111-41-0. OCLC 263460607.
- Feliu, Lluís (2003). The god Dagan in Bronze Age Syria. Leiden Boston, MA: Brill. ISBN 90-04-13158-2. OCLC 52107444.
- Feliu, Lluís (2006). "Concerning the Etymology of Enlil: the An=Anum Approach". Šapal tibnim mû illakū: studies presented to Joaquín Sanmartín on the occasion of his 65th birthday. Barcelona: Editorial AUSA. ISBN 84-88810-71-7. OCLC 157130833.
- George, Andrew R. (1992). Babylonian Topographical Texts. Orientalia Lovaniensia analecta. Departement Oriëntalistiek. ISBN 978-90-6831-410-6. Retrieved 3 June 2022.
- George, Andrew R. (1993). House most high: the temples of ancient Mesopotamia. Winona Lake: Eisenbrauns. ISBN 0-931464-80-3. OCLC 27813103.
- Halloran, John A. (2006), Sumerian Lexicon: Version 3.0
- Harris, Rivkah (February 1991), "Inanna-Ishtar as Paradox and a Coincidence of Opposites", History of Religions, 30 (3): 261–278, doi:10.1086/463228, JSTOR 1062957, S2CID 162322517
- Henkelman, Wouter F. M. (2008). The other gods who are: studies in Elamite-Iranian acculturation based on the Persepolis fortification texts. Leiden: Nederlands Instituut voor het Nabije Oosten. ISBN 978-90-6258-414-7.
- Henkelman, Wouter F. M. (2017). "Humban and Auramazdā: royal gods in a Persian landscape". Persian religion in the Achaemenid period. Wiesbaden. ISBN 978-3-447-19556-0. OCLC 1086094005.
- Huber Vulliet, Fabienne (2011), "Šara", Reallexikon der Assyriologie (به فرانسوی), retrieved 3 June 2022
- Karahashi, Fumi (April 2004), "Fighting the Mountain: Some Observations on the Sumerian Myths of Inanna and Ninurta", Journal of Near Eastern Studies, 63 (2): 111–118, doi:10.1086/422302, JSTOR 422302, S2CID 161211611
- Katz, D. (2003), The Image of the Underworld in Sumerian Sources, Bethesda, Maryland: CDL Press, ISBN 978-1-883053-77-2
- Klein, Jacob (1997). "The God Martu in Sumerian Literature". In Finkel, I. L.; Geller, M. J. (eds.). Sumerian Gods and their Representations. STYX Publications. ISBN 978-90-56-93005-9.
- Kramer, Samuel Noah (1961), Sumerian Mythology: A Study of Spiritual and Literary Achievement in the Third Millennium B.C.: Revised Edition, Philadelphia, Pennsylvania: University of Pennsylvania Press, ISBN 0-8122-1047-6
- Krebernik, Manfred (1997), "Mondgott A. I. In Mesopotamien", Reallexikon der Assyriologie, retrieved 3 June 2022
- Krebernik, Manfred (2014), "Uraš A", Reallexikon der Assyriologie, retrieved 4 June 2022
- Krebernik, Manfred (2014a), "Urkītum", Reallexikon der Assyriologie (به آلمانی), retrieved 4 June 2022
- Krul, Julia (2018). The Revival of the Anu Cult and the Nocturnal Fire Ceremony at Late Babylonian Uruk. Brill. doi:10.1163/9789004364943. ISBN 9789004364936.
- Lambert, Wilfred G. (1980), "Jabnu", Reallexikon der Assyriologie, retrieved 3 June 2022
- Lambert, Wilfred G. (1999). "Literary Texts from Nimrud". Archiv für Orientforschung. Archiv für Orientforschung (AfO)/Institut für Orientalistik. 46/47: 149–155. ISSN 0066-6440. JSTOR 41668445. Retrieved 3 June 2022.
- Lambert, Wilfred G. (2007). "An Exotic Babylonian God-List". Studies presented to Robert D. Biggs, June 4, 2004. Chicago, Illinois: Oriental Institute of the University of Chicago. ISBN 978-1-885923-44-8. OCLC 67873765.
- Lambert, Wilfred G. (2013). Babylonian creation myths. Winona Lake, Indiana: Eisenbrauns. ISBN 978-1-57506-861-9. OCLC 861537250.
- Leeming, David Adams; Page, Jack (1996), God: Myths of the Male Divine, Oxford, England: Oxford University Press, ISBN 978-0-19-511387-7
- Levine, Etan (2000), "Air in Biblical Thought", Heaven and Earth, Law and Love: Studies in Biblical Thought, Herausgegeben von Otto Kaiser, Berlin, Germany and New York City, New York: Walter de Gruyter, ISBN 3-11-016952-5
- Liverani, Mario (2004), Myth and Politics in Ancient Near Eastern Historiography, Ithaca, New York: Cornell University Press, ISBN 978-0-8014-7358-6
- McCall, Henrietta (1990), Mesopotamian Myths, The Legendary Past, Austin, Texas: University of Texas Press, ISBN 0-292-75130-3
- Metcalf, Christopher (2019). Sumerian Literary Texts in the Schøyen Collection. Penn State University Press. doi:10.1515/9781646020119. ISBN 978-1-64602-011-9. S2CID 241160992.
- Metcalf, Christopher (2021). "Tales of Kings and Cup-Bearers in History and Myth". Gods and Mortals in Early Greek and Near Eastern Mythology. Cambridge University Press. pp. 154–168. doi:10.1017/9781108648028.011. ISBN 9781108648028. S2CID 233538697.
- Mondi, Robert (1990), "Greek and Near Eastern Mythology: Greek Mythic Thought in the Light of the Near East", in Edmunds, Lowell (ed.), Approaches to Greek Myth, Baltimore, Maryland: The Johns Hopkins University Press, ISBN 0-8018-3864-9
- Nemet-Nejat, Karen Rhea (1998), Daily Life in Ancient Mesopotamia, Greenwood, ISBN 978-0-313-29497-6
- Peterson, Jeremiah (2009). God lists from Old Babylonian Nippur in the University Museum, Philadelphia. Münster: Ugarit Verlag. ISBN 978-3-86835-019-7. OCLC 460044951.
- Piveteau, Jean (1981) [1964], "Man Before History", in Dunan, Marcel; Bowle, John (eds.), The Larousse Encyclopedia of Ancient and Medieval History, New York City, New York: Excaliber Books, ISBN 0-89673-083-2
- Polvani, Anna Maria (2008). "The god Eltara and the Theogony" (PDF). Studi micenei ed egeo-anatolici. 50 (1): 617–624. ISSN 1126-6651. Retrieved 23 June 2022.
- Rogers, John H. (1998), "Origins of the Ancient Astronomical Constellations: I: The Mesopotamian Traditions", Journal of the British Astronomical Association, London, England: The British Astronomical Association, 108 (1): 9–28, Bibcode:1998JBAA..108....9R
- Sanders, Seth L. (2017), From Adapa to Enoch: Scribal Culture and Religious Vision in Judea and Babylonia, Tübingen, Germany: Mohr Siebeck, ISBN 978-3-16-154456-9
- Schneider, Tammi J. (2011), An Introduction to Ancient Mesopotamian Religion, Grand Rapids, Michigan: William B. Eerdman's Publishing Company, ISBN 978-0-8028-2959-7
- Schwemer, Daniel (2001). Die Wettergottgestalten Mesopotamiens und Nordsyriens im Zeitalter der Keilschriftkulturen: Materialien und Studien nach den schriftlichen Quellen (به آلمانی). Wiesbaden: Harrassowitz. ISBN 978-3-447-04456-1. OCLC 48145544.
- Schwemer, Daniel (2007). "The Storm-Gods of the Ancient Near East: Summary, Synthesis, Recent Studies Part I" (PDF). Journal of Ancient Near Eastern Religions. Brill. 7 (2): 121–168. doi:10.1163/156921207783876404. ISSN 1569-2116.
- Schwemer, Daniel (2008). "The Storm-Gods of the Ancient Near East: Summary, Synthesis, Recent Studies: Part II". Journal of Ancient Near Eastern Religions. Brill. 8 (1): 1–44. doi:10.1163/156921208786182428. ISSN 1569-2116.
- Seidl, Ursula (1989). Die babylonischen Kudurru-reliefs: Symbole mesopotamischer Gottheiten. Orbis biblicus et orientalis (به آلمانی). Universitätsverlag. ISBN 978-3-7278-0603-2. Retrieved 4 June 2022.
- Sjöberg, Åke W. (1973). "Nungal in the Ekur". Archiv für Orientforschung. Archiv für Orientforschung (AfO)/Institut für Orientalistik. 24: 19–46. ISSN 0066-6440. JSTOR 41637722. Retrieved 3 June 2022.
- Steinkeller, Piotr (1982). "The Mesopotamian God Kakka". Journal of Near Eastern Studies. University of Chicago Press. 41 (4): 289–294. doi:10.1086/372968. ISSN 0022-2968. JSTOR 544089. S2CID 161219123. Retrieved 5 June 2022.
- Stephens, Kathryn (2013), "An/Anu (god)", Ancient Mesopotamian Gods and Goddesses, Open Richly Annotated Cuneiform Corpus, UK Higher Education Academy
- Wang, Xianhua (2011). The metamorphosis of Enlil in early Mesopotamia. Münster. ISBN 978-3-86835-052-4. OCLC 712921671.
- Westenholz, Joan G. (2010). "Ninkarrak – an Akkadian goddess in Sumerian guise". Von Göttern und Menschen. BRILL. pp. 377–405. doi:10.1163/9789004187474_020. ISBN 9789004187481.
- Wiggermann, Frans A. M. (1992). "Mythological Foundations of Nature". Natural phenomena: their meaning, depiction, and description in the ancient Near East. Amsterdam, North-Holland: Royal Netherlands Academy of Arts and Sciences. ISBN 0-444-85759-1. OCLC 32242903.
- Wiggermann, Frans A. M. (1998), "Nammu", Reallexikon der Assyriologie, retrieved 4 June 2022
- Wiggermann, Frans A. M. (1998a), "Nin-šubur", Reallexikon der Assyriologie, retrieved 5 June 2022
- Wiggins, Steve (2007). A reassessment of Asherah: with further considerations of the goddess. Piscataway, NJ: Gorgias Press. ISBN 978-1-59333-717-9. OCLC 171049273.
- Wilhelm, Gernot (1989). The Hurrians. Warminster, England: Aris & Phillips. ISBN 978-0-85668-442-5. OCLC 21036268.
- Wilhelm, Gernot (2014), "Unterwelt, Unterweltsgottheiten C. In Anatolien", Reallexikon der Assyriologie (به آلمانی), retrieved 23 June 2022
- Wyatt, Nicolas (1999). "The Story of Aqhat". Handbook of Ugaritic Studies. Handbook of Oriental Studies. Brill. ISBN 978-90-04-10988-9. Retrieved 5 June 2022.