شهر خلاق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

شهر خلاق مفهومی است که در آن خلاقیت بعنوان یک عامل استراتژیک در توسعه شهری تلقی می شود.در این پارادایم ، شهرها علاوه بر اینکه باید کارآمد و عادلانه باشند، مکان ها، تجربیات و فرصت هایی را برای پرورش خلاقیت در بین شهروندان خود فراهم می کنند. [۱]

خلاقیت و تخیل در فعالیت های شهری[ویرایش]

زمانی که مفهوم شهر خلاق معرفی شد، تنها یک آرزو به نظر می رسید، یا به عبارت بهتر ، فراخوانی واضح برای تشویق ذهن باز و تخیل جهت ایجاد تأثیر چشمگیر بر فرهنگ سازمانی بود. فلسفه شهر خلاق این است که همیشه پتانسیل خلاقیت بیشتری در یک شهر فراصنعتی وجود دارد، بنابراین باید شرایطی فراهم شود تا مردم بتوانند با کمک نیروی تخیل در بهره‌برداری از فرصت‌ها یا رسیدگی به مشکلات شهری به ظاهر لاینحل ، فکر، برنامه‌ریزی و عمل کنند.

این امر مستلزم زیرساخت‌هایی فراتر از سخت‌افزار، ساختمان‌ها ، جاده‌ها یا فاضلاب است و زیرساخت‌های نرم را هم در بر می گیرد. زیرساخت خلاق ترکیبی از زیرساختهای سخت و نرم است. این زیرساخت شامل طرز فکر یک شهر و نحوه برخورد آن با فرصت ها و مشکلات ، جو فکری آن شهر و مشوق ها و رژیم نظارتی آن شهر می شود . برای تبدیل شدن به یک شهر خلاق، زیرساخت های نرم شامل نیروی کار بسیار ماهر و انعطاف پذیر، متفکران، پدیدآورندگان و مجریان پویا نیاز هستند . البته در شهر خلاق، تنها هنرمندان و دست اندرکاران اقتصاد تنها افراد خلاق نیستند، هرچند که نقش مهمی دارند. خلاقیت می‌تواند از سوی هر منبعی ارائه شود،در واقع هر کسی که به روشی مبتکرانه به حل مسائل می‌پردازد، خواه یک مددکار اجتماعی، یک تاجر، یک دانشمند یا کارمند دولتی باشد. خلاقیت تنها داشتن ایده نیست، بلکه توانایی اجرای آنها نیز هست.

شهر خلاق طرفدار این است که فرهنگ خلاقیت در نحوه عملکرد ذینفعان شهری تعبیه شود. با تشویق و مشروعیت بخشیدن به استفاده از تخیل در حوزه های عمومی، خصوصی و اجتماعی، بانک ایده ها و راه حل های بالقوه برای هر مشکل شهری گسترش می یابد.

شهر خلاق استعدادها را شناسایی و جذب می کند و آنها را پرورش می دهدو حفظ می کند تا بتواند ایده ها، استعدادها و سازمان های خلاق را بسیج کند. محیط ساخته شده - صحنه و تنظیمات- برای ایجاد فضا بسیار مهم است. محیط خلاق مکانی است که دارای الزامات لازم از نظر زیرساخت های سخت و نرم برای ایجاد جریانی از ایده ها و اختراعات می باشد. منظور از محیط می تواند یک ساختمان، یک خیابان، یک منطقه یا محله، یک شهر یا یک منطقه باشد.

محبوبیت مفهوم خلاقیت به این دلیل است که جهان همراه با ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن به شدت در حال تغییر است. این مفهوم تا حدزیادی توسط انقلاب فناوری اطلاعات راه اندازی شد. مقابله با این تغییرات مستلزم ارزیابی مجدد منابع و پتانسیل شهرها و فرآیند اختراع مجدد و ضروری در همه جبهه ها می باشد.

منابع فرهنگی در خلاقیت، مهارتها و استعدادهای افراد تجسم یافته است. این منابع نه تنها شامل چیزهایی مانند ساختمان هامی شوند بلکه شامل نمادها، فعالیت ها و علاوه بر آن مجموعه محصولات محلی شامل صنایع دستی، تولیدات و خدمات نیز می شوند. منابع فرهنگی شهری خود شامل میراث تاریخی، صنعتی و هنری و دارایی‌هایی از قبیل معماری، مناظر شهری یا بناهای شاخص می گردند. این منابع همچنین شامل سنت های محلی و بومی ، زندگی عمومی، جشنواره ها، آیین ها یا داستان ها و همچنین سرگرمی ها و شور و شوق هستند. زبان، غذا و آشپزی، فعالیت های اوقات فراغت، صنعت مد ، همگی بخشی از منابع فرهنگی یک شهر هستند، همچنین خرده فرهنگ ها و سنت های فکری که می توانند برای بیان خاص بودن یک مکان مورد استفاده قرار گیرند . دامنه و کیفیت مهارت ها در هنرهای نمایشی و تجسمی و صنایع خلاق مهم هستند. قدردانی از فرهنگ باید بعنوان یک اصل جنبه های فنی برنامه ریزی و توسعه شهری را شکل دهد نه اینکه به عنوان یک افزودنی حاشیه ای در نظر گرفته شود که در اولویتی پایینتر و پس از پرداختن به مسکن، حمل و نقل و کاربری زمین مورد توجه قرار گیرد. این تمرکز توجه را به متمایز، منحصر به فرد و خاص در هر مکانی جلب می کند.

نخستین توسعه ها[ویرایش]

توسعه اولیه ایده شهر خلاق برای نخستین بار توسط موسسه "شرکا برای مکانهای قابل زندگی" (Partners for Livable Places) یا بسادگی "شرکا" که در سال 1977 تأسیس شد،انجام شد. Partners در ابتدا بر طراحی و فرهنگ به عنوان منابعی برای زیست پذیری تمرکز کردند. در اوایل دهه 1980، "شرکا" برنامه ای را برای مستندسازی ارزش اقتصادی طراحی و امکانات فرهنگی راه اندازی کرد. این برنامه موسوم به «اقتصاد رفاه» بررسی کرد که چگونه امکانات فرهنگی و کیفیت زندگی در یک جامعه با توسعه اقتصادی و ایجاد شغل مرتبط است. این اثر آغازگر مجموعه‌ای از مطالعات در خصوص تأثیر اقتصادی هنر در سراسر جهان بود. [۲]

مفاهیم اصلی مورد استفاده موسسه "شرکا" برنامه ریزی فرهنگی و منابع فرهنگی بودند که آنها را درقالب برنامه ریزی منابع شهری شامل طراحی با کیفیت، معماری، پارک ها، محیط طبیعی، انیمیشن و به ویژه فعالیت های هنری و گردشگری می دیدند.

از اواخر دهه 1970 به بعد یونسکو و شورای اروپا شروع به بررسی صنایع فرهنگی کردند. از منظر توسعه این مفهوم در شهرها، نخستین بار نیک گارنهام بود که در سال 1983/1983 در شورای لندن بزرگ ، واحد صنایع فرهنگی را راه اندازی کرد تا صنایع فرهنگی را در دستور کار قرار دهد. وی با طراحی، بازخوانی و اقتباس از اثر اصلی تئودور آدورنو و والتر بنجامین در دهه 1930 که "صنعت فرهنگ" را نوعی هیولا می‌نگریست و همچنین تحت تأثیر هانس مگنوس انزنسبرگر ، "صنایع فرهنگی" را به‌عنوان یک نیروی بالقوه رهایی بخش دید. این بررسی در صنایع فرهنگی آن زمان نشان داد که شهر و ملتی که بر توسعه صنایع فرهنگی، ارزش افزوده، صادرات و مشاغل جدید تاکید می‌کند، ضمن حمایت از رقابت‌پذیری، به گسترش رشد در اقتصاد جهانی ادامه می‌دهد. [۳]

اولین اشاره به عبارت "شهر خلاق" به عنوان یک مفهوم در سمیناری بود که توسط شورای شهر ملبورن استرالیا ، وزارت برنامه ریزی و محیط زیست (ویکتوریا) و وزارت هنر (ویکتوریا) در سپتامبر 1988 برگزار شد. تمرکز سمینار بر این بود که چگونه دغدغه‌های هنری و فرهنگی می‌توانند بهتر در فرآیند برنامه‌ریزی برای توسعه شهر ادغام شوند. سخنرانی اصلی دیوید ینکن ، وزیر سابق برنامه‌ریزی و محیط زیست ویکتوریا، دستور کار گسترده‌تری را بیان کرد و گفت در عین حال که کارایی شهرها مهم است، اما علاوه برآن موارد بسیار بیشتری مورد نیاز است: «[شهر] باید از نظر احساسی رضایت‌بخش باشد و خلاقیت را در بین شهروندانش برانگیزد. ". [۴]

یکی دیگر از بازیگران مهم اولیه، انجمنی موسوم به کمدیا بود که در سال 1978 توسط چارلز لندری تأسیس شد. مطالعه سال 1991 این انجمن با عنوان "گلاسکو: شهر خلاق و اقتصاد فرهنگی آن" ، در سال 1994 توسط مطالعه دیگری در مورد خلاقیت شهری به نام "شهر خلاق در بریتانیا و آلمان" دنبال شد. [۵]

آناتومی[ویرایش]

شهرهای خلاق علاوه بر اینکه مرکز اقتصاد خلاق می باشند و پذیرای مقادیر قابل توجهی از خلاقیت هستند، برای تجسم ساختاری خاص نیز تئوری شده اند. این ساختار همه افراد، فضاها، سازمان ها و نهادها را در سه دسته ظبقه بندی می کند: طبقات فوقانی،میانی و زیرین .

ظبقه سطح بالا متشکل از شرکت ها و مشاغلی است که در صنایع خلاق فعالیت می کنند. اینها سازمان هایی هستند که با برداشتن محصول خلاقانه ساکنان شهر و تبدیل آن به کالا یا خدمات قابل فروش، رشد اقتصادی را در شهر خلاق ایجاد می کنند.

طبقه زیرین متشکل از افراد خلاق منفرد - برای مثال هنرمندان، نویسندگان یا مبتکران - است که این محصول خلاق را تولید می کنند. طبقه میانی به عنوان فضایی برای تماس سطح بالا و سطح پایینی با یکدیگر عمل می کند. سطح میانی می‌تواند شامل مناطق فیزیکی باشد، برای مثال محله‌هایی با جمعیت بالایی از افراد خلاق، یا مناطقی با گالری‌ها و بارهایی که این افراد در آن جمع می‌شوند. همچنین می‌تواند متشکل از سازمان‌هایی باشد، مانند گروه‌های هنری، که در خدمت گرد هم آوردن افراد خلاق هستند. سطح میانی به محصولات خلاق طبقه زیرزمینی اجازه می دهد تا با ترکیب خروجی های خلاقانه متفاوت در محصولات مجزا، شکل ملموس تری به خود بگیرند. همچنبن به عنوان فضا، به افراد از سطح بالا و افراد از سطح زیرین اجازه ملاقات می دهد و انتقال ایده ها و افراد از یک سطح به سطح دیگر را تسهیل می کند.

پیامدهای سیاستی این چارچوب نظری این است که حکمروایی شهری به منظور تامین رشد اقتصادی که صنایع خلاق با خود به ارمغان می‌آورند، باید زمینه رشد کلیه سطوح میانی و زیرین و فوقانی را تقویت کند. این کار را می توان از طریق طرح های پیشرانه برنامه ریزی شهری انجام داد که فضاهایی را ایجاد می کنند که می تواند به عنوان طبقه میانی مورد استفاده قرار گیرد و سیاست هایی که "طبقه خلاق" را که همان طبقه زیرین است را تشویق می کند.

البته این بعد سیاستی مفهوم شهر خلاق مورد انتقاد قرار گرفته است چرا که به عنوان ابزاری نه برای احیای شهرها، بلکه برای ایجاد صنعتی مختص به ارائه وعده های نوسازی شهری بکار می رود . در تحقیق "ریچارد فلوریدا " در مورد شهرهای خلاق و طبقه خلاق، او معیارهای مختلفی از «پتانسیل خلاقیت» یک شهر را کمیت بندی می‌کند و سپس شهرها را بر اساس «شاخص خلاقیت» خود رتبه‌بندی می‌کند. این کار به نوبه خود، شهرها را تشویق می‌کند تا برای کسب رتبه‌های بالاتر و منافع اقتصادی ناشی از آن‌ها با یکدیگر رقابت کنند. برای انجام این کار، حکمروایی های شهری شرکت‌های مشاوره را استخدام خواهند کرد تا به آنها در مورد چگونگی تقویت پتانسیل خلاق خود مشاوره دهند، بنابراین صنعت و طبقه‌ای از تخصص را در شهرهای خلاق ایجاد می‌کنند. [۶]

ظهور اقتصاد خلاق و طبقه خلاق[ویرایش]

انتقاداتی از ایده شهر خلاق وجود دارد که ادعا می‌کنند این ایده فقط برای هیپسترها، توسعه‌دهندگان املاک و کسانی که به دنبال اعیانی سازی مناطق یا جذاب‌تر کردن آن‌ها هستند جذاب است ، و خصوصیات محلی و اصالت محلات را از بین می برد. [۷] باید تائید کرد که این اتفاق در بعضی جاها افتاده است، اما این موضوع قرار نیست همیشه اتفاق بیفتد و غیر قابل پیش گیری نیز نمی باشد. در واقع یک چالش خلاقانه در این مورد وجود دارد و آنهم یافتن مقررات و انگیزه های مناسب برای حذف جنبه های منفی است. یک نگرانی بجا در این خصوص این است که در مورد محلاتی که به لحاظ ارزش واقعی املاک و ساختمانها ارزش چندانی ندارند ، از حاصل دسترنج و خلاقیت هنرمندان ، صرفا در راستای اعیانی سازی و بالا بردن ارزش کاذب آنها سوء استفاده شود( نوعی بزک سازی) ، تا دیگران تشویق به مهاجرت به این محلات بشوند، که این موضوع به عنوان نوعی از شستشوی هنری نامیده می شود. [۸]

منتقدین از شهر خلاق و صنایع خلاق و فرهنگی، آنها را به عنوان ابزاری نئولیبرالی برای استخراج ارزش از فرهنگ و خلاقیت یک شهر قلمداد می کنند. شهر خلاق منابع فرهنگی یک شهر را تنها به عنوان مواد خامی در نظر می گیرد که می تواند به عنوان دارایی در قرن 21 مورد استفاده قرار گیرد درست همانطور که زغال سنگ، فولاد و طلا دارایی های شهر در قرن بیستم بودند. [۹]

تحقیقات ریچارد فلوریدا در خصوص شهر خلاق توسط محققانی مانند جیمی پک مورد انتقاد قرار گرفته است به این دلیل که «بصورت کاملا نامحسوس و در خفا با برنامه‌های توسعه «نئولیبرالی» همراهی می کند که حول رقابت بین‌شهری، اعیان‌گرایی، مصرف گرایی طبقه متوسط و بازاریابی مکان محور هستند". به عبارت دیگر، نسخه های تحقیق ریچارد فلوریدا در جهت پرورش طبقه خلاق، به جای انقلابی بودن، صرفاً راهی برای تقویت مدل اقتصادی مرسوم شهر است. ایده طبقه خلاق در خدمت ایجاد یک سلسله مراتب فرهنگی است و به این ترتیب نابرابری ها را بازتولید می کند. در واقع، حتی خود ریچارد فلوریدا تصدیق کرده است که مناطقی که او خود آنها را به عنوان کانون‌های طبقه خلاق معرفی می‌کند، در عین حال محل نابرابری‌های تکان دهنده در وضعیت اقتصادی در میان ساکنانشان است. برای توضیح این موضوع، موسسه به تورم قیمت مسکن که هجوم خلاقان می‌تواند به یک منطقه بیاورد، و همچنین به اتکای طبقه خلاق به صنایع خدماتی اشاره می‌کند که معمولاً به کارکنان خود دستمزد پایینی می‌پردازند. [۱۰]

منتقدان استدلال می کنند که ایده شهر خلاق ، اکنون به یک عبارت فراگیر تبدیل شده است که در خطر از دست دادن معنای واقعی خود است.این مساله به دلیل استفاده بیش از حد و گاه نابجا از کلمه "خلاق" در مورد افراد، فعالیت ها، سازمان ها، محله ها و یا شهرها است که به دور شدن اصطلاح "خلاق" از معنای واقعی خود منجر می شود. مدیریت های شهری هنوز تمایل دارند معنای خلاقیت را به هنرها و فعالیت‌های فرهنگی در حرفه‌های اقتصاد خلاق محدود کنند و هر طرح فرهنگی را طرح شهر خلاق می‌نامند، در صورتی که چنین فعالیت‌هایی تنها یکی از جنبه‌های خلاقیت یک جامعه باشد. این گرایش در شهرها وجود دارد که این اصطلاح را بدون فکر کردن به پیامدهای سازمانی واقعی آن و نیاز به تغییر طرز فکر خود بکار ببرند. خلاقیتی که در اصطلاح شهر خلاق به کار می رود، مربوط به تفکر جانبی و یکپارچه در تمام جنبه های برنامه ریزی شهری و توسعه شهری است که مردم و نه زیرساخت ها را در مرکز فرآیندهای برنامه ریزی قرار می دهد. [۱۱]

چشم انداز اصلی شهر خلاق مطرح شده توسط چارلز لندری که پیشتر به آن اشاره شد ،اکنون تقریباً به طور کامل توسط دیدگاه ارائه شده توسط چارلز فلوریدا که بر اساس نوآوری اقتصادی و نیروی کار ماهر مورد نیاز آن ساخته شده ، جایگزین شده است . اکنون ایده شهر خلاق در بسیاری از شهرها بجای اینکه چارچوبی برای تحول کلی سیاست شهری باشد به یک پروژه تجاری تبدیل شده است. این شهرها انتظارات خود را کاهش داده اند و دیگر نمی خواهند که سیاست شهری اشاعه دهنده تخیل خلاق ایجاد کنند. به عبارت دیگر "تز" کلی را می‌توان محدودتر کرد و آنرا تنها تبدیل به‌ یک استراتژی نمود که در این حالت نیاز به کتارگذاشتن بسیاری از پیش فرضهای حاکم در شهرها در مورد نقش آنها در نظم اقتصادی جهانی نمی باشد. صاحب نطران در مورد شهر خلاق هنوز به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول یک مفهوم کلی نگرانه از خلاقیت شهری جامع دارند که خلاقیت در همه اجزا وجود دارد و به هم مرتبط می شود و دسته دوم معتقدند صرفا اقتصاد خلاق تا حد زیادی برای نشان دادن چیستی یک شهر خلاق کافی می باشد. [۱۲]

تاثیر جهانی[ویرایش]

در سال 2004، یونسکو شبکه شهرهای خلاق (UCCN) را تأسیس کرد. شبکه شهرهای خلاق با هدف به اشتراک گذاشتن بهترین شیوه ها و مشارکت هایی که می تواند به حفظ و بهبود خلاقیت یک شهرکمک نماید، تأسیس شد. همه شهرهای عضو شبکه شهرهای خلاق موافق این اصل هستند که خلاقیت به عنوان یک عامل استراتژیک توسعه پایدار عمل می کند.

شبکه شهرهای خلاق دارای هفت حوزه خلاق است: صنایع دستی و هنر عامیانه ، طراحی ، فیلم ، غذا ، ادبیات ، هنرهای رسانه ای و موسیقی . [۱۳]

همچنین ببینید[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. Yencken, David (1988). "The creative city". Meanjin. 47.
  2. "The Economics of Amenity: Community Futures and Quality of Life; A Policy Guide to Urban Economic Development". Americans for the Arts (به انگلیسی). 2019-05-15. Retrieved 2021-11-17.
  3. Moore, Ieva (January 2014). "Cultural and Creative Industries Concept – A Historical Perspective". Procedia - Social and Behavioral Sciences. 110: 738–746. doi:10.1016/j.sbspro.2013.12.918. ISSN 1877-0428.
  4. Landry, Charles. Lineages of the Creative City. http://charleslandry.com/panel/wp-content/uploads/downloads/2013/03/Lineages-of-the-Creative-City.pdf.
  5. "COMEDIA : Thinking about creative cities". www.comedia.org.uk. Retrieved 2021-11-17.
  6. Peck, Jamie (December 2005). "Struggling with the Creative Class". International Journal of Urban and Regional Research. 29 (4): 740–770. doi:10.1111/j.1468-2427.2005.00620.x.
  7. NYUAD, SIA (2019-03-08). "Gentrification and the Creative City: Lessons Learned from Berlin Urban Planning Policy". Medium. Retrieved 2020-04-14.
  8. "Artwashing: Social Capital & Anti-Gentrification Activism". COLOURING IN CULTURE. Retrieved 2020-04-14.
  9. Peck, Jamie (December 2005). "Struggling with the Creative Class". International Journal of Urban and Regional Research (به انگلیسی). 29 (4): 740–770. doi:10.1111/j.1468-2427.2005.00620.x. ISSN 0309-1317.
  10. Peck, Jamie (2005). "Struggling with the Creative Class". International Journal of Urban and Regional Research. Wiley. 29 (4): 740–770. doi:10.1111/j.1468-2427.2005.00620.x. ISSN 0309-1317.
  11. {{cite book}}: Empty citation (help)
  12. {{cite book}}: Empty citation (help)
  13. UNESCO Creative Cities Network. (2017). Mission Statement. UNESCO. https://en.unesco.org/creative-cities/sites/default/files/uccn_mission_statement_rev_nov_2017.pdf
  1. ینکن، دیوید (1988). "شهر خلاق". Meanjin . 47 .
  2. شبکه شهرهای خلاق یونسکو (2017). بیانیه ماموریت . یونسکو https://en.unesco.org/creative-cities/sites/default/files/uccn_mission_statement_rev_nov_2017.pdf

لینک های خارجی[ویرایش]