شب روی سنگفرش خیس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شب روی سنگفرش خیس
نویسندهاکبر رادی
شخصیت‌ها
  • دکتر غلامحسین مجلسی
  • نوشین
  • رخساره
  • ناهید
  • حامد
  • ابوالفضل گلشن
  • دکتر کامران فلکشاهی
  • فرهاد آرمین
  • محمدباقر مژدهی
زبان اصلیفارسی

شب روی سنگفرش خیس نمایشنامه‌ای است در شش مجلس از اکبر رادی.

خلاصه داستان[ویرایش]

دفتر اول: تهران، پاییز ۱۳۶۳. دکتر مجلسی در آپارتمانی اجاره‌ای، به همراه دخترِ نابینایش نوشین و خواهرش رخساره، دوران بازنشستگی را سپری می‌کند. جنگ، شرایط بد اقتصادی، طلاقِ همسرش ناهید و مرگ شوهرِ رخساره، مجلسی را از نظر روحی آشفته کرده. دکتر مژدهی، دعوت نامه‌ای از سوی دانشگاه برای استاد می‌آورد که تقاضای برگشتِ او به دانشگاه است. مجلسی سه سال پیش در شرایطی قرار گرفته که مجبور شده دانشکده را رها کند. آرمین، شاگرد استاد، دعوت نامه را اعتراف به اشتباهات گذشته دانسته و مخالف پذیرفتنِ مجلسی است. مژدهی که استاد راهنمای آرمین است، او را تهدید می‌کند که با رسالهٔ دکتری‌اش موافقت نخواهد کرد. مجلسی مردّد است اما چون می‌خواهد در جلسهٔ دفاع آرمین باشد، فرصتی می‌طلبد تا فکر کند.

دفتر دوم: آرمین که به‌شدت مخالف است چون با موافقت نوشین و رخساره روبه‌رو می‌شود، سکوت می‌کند. نوشین برای مساعد شدن حال روانی خانواده، پیشنهاد دوره‌های هفتگی با دوستانشان را می‌کند. صاحبخانه‌شان گلشن، چکی صدهزارتومانی را که به هنگام مرگ شوهرِ رخساره به او داده، مطالبه می‌کند و یک ماه به آن‌ها فرصت می‌دهد. آن‌ها پولی ندارند. تصمیم می‌گیرند پیانو را بفروشند اما مجلسی که پیانو را تنها سرگرمی نوشین می‌داند، نمی‌گذارد. پس قالیچه‌ای ابریشمی را برای فروش آماده می‌کند. حامد، خواهرزادهٔ ناهید، با نشان‌دادن سندی از جانب خاله‌اش، قالیچه را با خود می‌برد. ناهید تمام داراییِ مجلسی را از دست او خارج کرده و به اسپانیا رفته است.

دفتر سوم: دورهٔ هفتگی، بعد از صرف شام است. گلشن، مژدهی، آرمین و همسایه‌شان دکتر فلکشاهی حضور دارند. فلکشاهیی فرنگی‌مآب به همراه مژدهی که دلال نسخه‌های خطی است، در مقابل آرمین قرار می‌گیرند. آن‌ها با هم بحث می‌کنند تا جایی که آرمین، برآشفته و به فلکشاهی حمله می‌کند. فلکشاهی به قهر و مژدهی به دنبال او خارج می‌شوند. مجلسی جریان چک را با آرمین در میان می‌گذارد. آرمین که دو تا نسخهٔ خطی دارد، تصمیم می‌گیرد آن‌ها را برای مجلسی آورده تا او بفروشد.

دفتر چهارم: حامد که قصد دارد نزد ناهید برگردد، از مجلسی پولِ سفر می‌خواهد. او که در طی سال‌ها هدایایی برای نوشین آورده، حالا پول آن‌ها را می‌خواهد تا خواستارِ نوشین نباشد. مجلسی از او می‌خواهد دیگر به آنجا نیاید.

دفتر پنجم: مجلسی و آرمین توافق می‌کنند نسخه‌های خطّی را به مژدهی بفروشند. مژدهی که متوجّه می‌شود کتاب‌ها متعلّق به آرمین است، از خریدشان منصرف می‌شود. مجلسی تصمیم می‌گیرد از فلکشاهی تقاضای کمک کند اما با مخالفت رخساره، از این کار منصرف می‌شود. رخساره که گلشن را چون پدری مهربان می‌داند، تصمیم می‌گیرد حقیقت را به خودِ گلشن بگوید.

دفتر ششم: مجلسی به‌خاطر سرفه‌های شدید، درگیر بیماری‌اش می‌شود. گلشن از رخساره خواستگاری می‌کند. رخساره برآشفته از اهانت گلشن، به او می‌گوید که فقط انسانیت او را می‌خواسته. گلشن چک را پاره می‌کند. اما رخساره می‌خواهد پول را پس دهد. رخساره که تا حالا از فلکشاهی فاصله می‌گرفته، به منزل او می‌رود. درحالی‌که نوشین تنهاست، حامد به آنجا آمده و پس از تجاوز به نوشین از آنجا فرار می‌کند. آرمین با فروش کتابخانهٔ شخصی‌اش مبلغ صدهزار تومان برای مجلسی می‌آورد. رخساره نیز چکی صدهزار تومانی از فلکشاهی می‌گیرد. نوشین خودکشی می‌کند. مژدهی برای ترم جدید به مجلسی کلاس می‌دهد. اما مجلسی قبل از شروع ترم باید حنجره‌اش را عمل کند. آرمین بی‌آنکه رساله‌اش را تمام کند به سوئد می‌رود. مجلسی با برداشتن غدّهٔ سرطانی، صدایش را از دست می‌دهد.

جستارهای وابسته[ویرایش]