بدن بدون اندام
بدن بدون اندام (به انگلیسی: Body without organs) یا BwO[۱] یک مفهوم فازی است که در آثار فیلسوفان فرانسوی ژیل دلوز و فلیکس گاتاری استفاده میشود. این مفهوم، پتانسیل غیرقابل تنظیم یک بدن (نه لزوماً انسانی)[۲] را بدون ساختارهای سازمانی تحمیلشده بر اجزای تشکیلدهنده آن، که آزادانه عمل میکند، توصیف میکند. این واژه برای اولین بار در سال ۱۹۴۷، در نمایشنامه نویسنده فرانسوی آنتونن آرتو بهکار برده شد، و بعدتر دلوز در کتاب منطق حس از آن اقتباس کرد و بهطور مبهمی توسط خود او و گاتاری در کتاب دو جلدیشان سرمایهداری و اسکیزوفرنی بسط داده شد.
مفهوم انتزاعی کلی بدن دلوز و گاتاری در متافیزیک[۳] و ناخودآگاه از روانکاوی سرچشمه میگیرد. آنها این نظریه را چنین مطرح کردند که از آنجایی که خیالات خودآگاه و ناخودآگاه در روانپریشی و اسکیزوفرنی بیانگر اشکال و کارکردهای بالقوه بدن است و خواستار رهایی است، واقعیت فرایند هموستاتیک بدن این است که توسط یک تشکیلات و بیشتر توسط اندامهایش محدود میشود. مطابق با آنچه بدن به دست آوردهاست، سه نوع بدن بدون اندام وجود دارد: «تهی»، «پر» و «سرطانی».[۴]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ Demers 2006, p. 166.
- ↑ Clark 2012, p. 199.
- ↑ Goodman 2010, pp. 100–102.
- ↑ Markula 2006, pp. 38–42.
منابع[ویرایش]
- Demers, Jason (August 2006). "Re-membering the body without organs". Angelaki. 11 (2): 153–168. doi:10.1080/09697250601029333. S2CID 144031891.
- Clark, Vanessa (16 April 2012). "Art practice as possible worlds". International Journal of Child, Youth and Family Studies. 3 (2–3): 198. doi:10.18357/ijcyfs32-3201210866.
- Goodman, Steve (2010). Sonic Warfare: Sound, Affect, and the Ecology of Fear. MIT Press. ISBN 978-0-262-01347-5.
- Markula, Pirkko (February 2006). "Deleuze and the body without organs: Disreading the fit feminine identity". Journal of Sport and Social Issues. 30 (1): 29–44. doi:10.1177/0193723505282469. S2CID 144934352.