هنر اجرای آذربایجانی تار
تار آذربایجان یکی از تارهای معروف خاورمیانه است که درقرن هجدهم میلادی نوازنده و موسیقی دانی به نام میرزا صادق اسداوغلو (صادق جان) در شهر شوشا، بر روی تار ایرانی تغییراتی را بهوجود آورد که باعث ابداع تار جدیدی به نام تار آذربایجانی شد.
ساخت و نواختن آذربایجانی تار و مهارتهای مربوط به آن در شکلدهی به هویت فرهنگی آذربایجانیها نقشی برجسته دارد. تار به تنهایی یا در کنار دیگر سازها در بسیاری از شیوههای موسیقی سنتی نواخته میشود. همچنین بسیاری این ساز را ساز اول این کشور میدانند.
در سال ۲۰۱۲ هنر آذربایجانی ساخت و اجرای تار به فهرست میراث فرهنگی و معنوی یونسکو افزوده شد.[۱]
تاریخچه[ویرایش]
در تار در نیمه دوم قرن نوزدهم در آذربایجان نوآوریهایی ایجاد شد. صادقجان (۱۸۴۶–۱۹۰۲) یکی از بزرگترین موسیقیدانان، تغییراتی را در ساختار، فرم آن داد و تعداد سیمهایش را زیاد کرد و به ۱۱ تا رساند.[۲] برخی از زبان شناسان می نویسند که واژه تار ریشه فارسی دارد. با این حال، وجود کلمه ای در هیچ زبانی، بومی بودن آن زبان را ثابت نمی کند. هیچ توضیح ریشهشناختی و آوایی منطقی برای ریشه «تار» در هیچ یک از زبانهای هند و اروپایی وجود ندارد. آلتایست مشهور سرگئی استاروستین در مجموعه ریشه شناسی خود "برج بابل" نشان داد که ریشه "taram-/tera-" (مو، سیم، سیم) فقط در زبان های ترکی و آلتایی وجود دارد، بنابراین: در ترکی قرقیز، قزاق، نوقای، باشقیرد، قاراقالپاق به صورت "تارامیش" و در زبان های ازبکی، اویغوری، شوری و اویراتی به صورت «تاریم» است. واژه «تار» و «تاریم» از فعل «شانه كردن» (1. شانه كردن مو، 2. پراكنده كردن) گرفته شده است، همچنان كه كلمه «مو» از «پراكندن» (گستراندن به اطراف، پراکنده). در زبان ترکی آذربایجانی کلمه تاریم (کشیده) هنوز وجود دارد. از معنای آن می توان نتیجه گرفت که کلمه تار مشتق از فعل کشیدن است نه شانه کردن. از لحاظ تاریخی، سیمهای سازهای زهی از رودههای حیوانات ساخته میشدند که به روشهای خاصی کشیده میشدند. دوتار به معنی دو تار، سه تار، چهارتار به معنی چهار تار، پنکتر به معنی پنج تار، شش تار به معنای شش سیم است. ". کلمه "setar / sitara" به عنوان "گیتار" از طریق زبان یونانی (به شکل "کیتارا"، "کیفارا") به زبان های اروپایی آمده است.