شیخ محمود بلخی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

محمود بن یاسین بن عمر بلخی[۱] [۲][۳] (۴ ربیع الاول ۵۲۱- ۱۸ رمضان ۵۶۴) ملقب به شیخ محمود بلخی ، فیلسوف، عارف و دانشمند ایرانی بود. وی همزمان با پادشاهی سلجوقیان می زیست. [۱] [۲][۳]

زندگی نامه[ویرایش]

زندگی[ویرایش]

متاسفانه به دلیل حمله مغولان و نابودی بسیاری از آثار، زندگینامه دقیق و زیادی از شیخ محمود وجود ندارد.[۳] شیخ محمود در شهر بلخ، چشم به جهان گشود.[۱] او در خانواده ای اهل سنت بزرگ شد، اما بعد از مدتی تشیع و مذهب اثنا عشری را برگزید.[۱][۲] او زمانی که شش سالش بود، همراه پدرش به بغداد رفت و سپس در مدرسه نظامیه بغداد شروع به تحصیل کرد.[۲]

پس از اتمام تحصیلات ، شیخ محمود وارد دیوان سلجوقیان شد، اما به دلیل آنکه باب میلش نبود، از آن خارج شد و تصمیم گرفت که به سفر برود.[۲][۱][۳] او به مدت ۱۰ سال در سفر بود و به شهر هایی از جمله دمشق، موصل ، قاهره و ... سفر کرد. او در سفر هایش پیروان زیادی کسب کرد.[۳]

شایعات[ویرایش]

درباره شیخ محمود بلخی داستان های فراوانی گفته شده که بسیاری از آنان بی اساس و بی پایه هستند. همچنین داستانی به ایشان منسوب شده که در آن داستان روایت شدست شیخ محمود در حالی که از خیابانی گذر می کرد، بچه ای فلج را دید که گدایی می کند. او دستی به پای بچه کشید در حالی که زمزمه می کرد :‌« اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ» . بعد از رفتن او ، ناگهان دیدند که بچه به پا خاسته و دارد راه می رود. همچنین شیخ محمود به مستجاب الدعوه بودن معروف بود.[۲]

مرگ[ویرایش]

متاسفانه محل دقیقی از محل مرگ شیخ محمود وجود ندارد.[۲][۱][۳] بسیاری معتقدند که او در حین یکی از سفر هایش بیماری صعب العلاج گرفت که همان موجب مرگ وی شد. همچنین عده ای دیگر معتقدند که وی به علت مرگ طبیعی در گذشت. او در ۱۸ رمضان سال ۵۶۴ هجری قمری در گذشت.[۳]

شعرا و شیخ محمود[ویرایش]

بنا بر بعضی از عقاید، حافظ در غزلیات شماره ۵ و ۱۴۵ خود از شیخ محمود نام برده است.[۴] همچنین معتقدند که حافظ شیفته اخلاقیات شیخ محمود شده و به همین دلیل نام او را در اشعار خود آورده است.[۴]

غزل شماره ۵ حافظ بیت آخر که به شیخ محمود اشاره دارد:
حافظ به خود مپوشید این خرقه می آلودای شیخ پاک دامن معذور دار ما را
همچنین غزل شماره ۱۴۵ حافظ بیت ۷ که به شیخ محمود نیز دوباره اشاره دارد:
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخچرا که وعده تو کردی داد بجا آورد


منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ عباس اقبال (۱۳۱۲اخبار الدوله السلجوقیه، لاهور: نشریات کلیه فنجاب
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ جعفر شعار (۱۳۹۲اغراض السیاسه فی اعراض الریاسه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ سیدمحمد دبیرسیاقی، جلال الدین همائی (۱۳۸۰حبیب السیر فی اخبار افراد البشر، تهران: انتشارات خیام
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ عباس زریاب خویی (۱۳۹۰آیینه جام:شرح مشکلات دیوان حافظ، تهران: انتشارات علمی