حبیب الله بلبل
این مقاله به دلیل زیر نامزد حذف زماندار شده است:
اگر میتوانید مشکل این مقاله را با ویرایش، نگارش، منبعدهی، تغییر نام یا ادغام حل کنید، لطفاً این صفحه را ویرایش کنید و مقاله را در حد استانداردهای ویکیپدیا بهبود دهید. در صورتی که مقاله را بهبود بخشیدید، میتوانید این برچسب را بردارید یا این که با هر دلیلی با حذف صفحه مخالفت کنید. اما اگر خودتان سازندهٔ این مقاله هستید، لطفاً این برچسب را از مقاله برندارید و از کاربری دیگر یا نامزدکننده بخواهید تا برچسب را بردارد. اگرچه الزامی وجود ندارد، اما توصیه میشود که دلیل خود برای مخالفت را در خلاصهٔ ویرایش یا در صفحهٔ بحث مقاله ذکر کنید. اگر این الگو حذف شد، آن را دوباره در صفحه قرار ندهید. این پیام برای بیش از ده روز در جای خود باقی مانده است، بنابراین ممکن است مقاله بدون هیچ اعلان دیگری حذف شود. یافتن منابع: "حبیب الله بلبل" – اخبار · روزنامهها · کتابها · آکادمیک · جیاستور برچسب زمان: 20240426074911 ۲۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC) برای مدیران: حذف صفحه |
حبیب الله بلبل | |
---|---|
نام اصلی | حبیب الله بلبل |
زاده | ۱۷ قوس ۱۳۰۶ کابل |
درگذشته | ۲۰ ثور ۱۳۷۶ |
لقب | بلبل |
پیشه | شاعر، صوفی |
زمینه کاری | شعر، عرفان |
ملیت | تاجیک |
دیوان اشعار | دیوان بلبل |
حبیب الله، متخلص به بلبل فرزند محمد عمر خان به تاریخ ۱۷ قوس ۱۳۰۶ هجری شمسی در گذرگاه ملا محمود شور بازار کابل پا به عرصه وجود گذاشت. در دوران کودکی پدر خود را از دست داد. دوره ابتدایی و متوسطه را در لیسه حبیبیه و علوم دینی و اخلاقیات را از مدرسه بنام و نشان ملا محمود آموخت.
زندگینامه[ویرایش]
بعد از فراغت در وزارت مخابرات به حیث کارمند دولت مقرر و مدت چند سال را در آن وزارت ایفای وظیفه نمود، بعداً در نساجی پلخمری ولایت بغلان در سال ۱۳۳۷ تقرر حاصل نمود. موصوف در بخش های مختلف اداری و حسابی ریاست عمومی نساجی پلخمری با کمال ایمان داری و صداقت انجام وظیفه نمود. متعاقباً از پلخمری به مرکز ریاست عمومی نساجی افغان تبدیل و در سال ۱۳۶۰ به تقاعد سوق و مدتی در فابریکه حجاری و بوتون واقعه خواجه ملا، انجام وظیفه نمود. بعد از وقوع حوادث ناگوار ناشی از جنگ ها در شهر کابل با جمعی از اعضای خانواده دست به مهاجرت به کشور پاکستان زد و در شهر ایبت آباد با جمعی از افغانان مهاجر مسکن گزین و از تقدیرات الاهی ۲۰ ثور ۱۳۷۶ به وقت نماز صبح داعیه اجل را لبیک گفته به رحمت حق پیوست و به مشوره دوستان و فرهنگیان در همان شهر به خاک سپرده شد.
آخرین پارچه شعر[ویرایش]
آخرین پارچه شعری را که برای خویش نبشته و در گوشه بالین گذاشته بود حسب وصیّت شان در سنگ مزار شان حک گردیده است.
این خاک سیاه که مرقد یار من است | مقدور ز خداست آنچه در کار من است | |
در حین مهاجرت اجل وا نگذاشت | دوری ز وطن مگر سزاوار من است | |
مشی یا دل ازین لحد بگرفتند | کا امروز مزار مرقد آثار من است |
انتخاب لقب[ویرایش]
از جوانی قریحه شعری داشته لقب “بلبل افغان” را به تشویق برادرش میرزا جمال الدین انتخاب و به همین لقب شعری شهرت یافت. برادر بزرگ شان که از جمله صوفیان شهر کابل بود نه تنها مشوق اصلی در عرصه شعر و ادب بل در تعلیم و تفسیر قرآن نیز بوده که در وصف شان چنین می سراید.
یک برادر دارم اما همچو صوفی پاکباز | آن جمال نازنین را شایق جانیستم | |
هرکه او شد یار جانی جانمن بادا فدایش | لیک اکثر مبتلا با دلبر فانیستم |
فرزندان[ویرایش]
موصوف در سن ۲۸ سالگی ازدواج نمود، ثمره ازدواج شان دو پسر و دو دختر میباشد.
سفر های رسمی و شخصی[ویرایش]
ایشان به کشور های پاکستان، ایران، هندوستان و عربستان سعودی سفر های رسمی و شخصی داشته و همچنان از اکثر ولایات باستانی کشور دیدار نموده، از زیبایی های طبیعت و کلتور فرهنگ مردمان سرزمین خویش اکثراً در ادبیات شعری اشاره ها داشته است.
روابط علمی و ادبی[ویرایش]
موصوف روابط علمی و ادبی با شعرا و دانشمندان عرصه خویش داشته، در ضمن اینکه مدت طولانی را بمنظور ایفای وظیفه رسمی دور از کابل سپری نمود اما با شعرا و دانشمندان معروف وقت همچو صوفی غلام نبی عشقری، صوفی عبدالحق بیتاب، مولانا خال محمد خسته، یوسف آئینه، میر جمال الدین شایق، عبدالرحمن پژواک، عبدالحق واله و دیگر مردمان فرهنگی و ادبی ارتباط و ارادت خاص داشته، باهم شعر و مطالب علمی تبادل مینمودند.
ارادت به شعرای کلاسیک[ویرایش]
ایشان به شعرای کلاسیک همچو ابوالمعانی بیدل، مولانا جلال الدین محمد بلخی، حکیم سنایی غزنوی، خواجه عبدالله انصاری، نورالدین عبدالرحمن جامی، امیر خسرو دهلوی، شیخ فخرالدین عراقی، حکیم عمر خیام نیشابوری، ابوسعید ابوالخیر، صائب تبریزی، حافظ و سعدی شیرازی ارادت خاص داشته و آثار گرانبهای ایشان را همیشه مطالعه نموده به همصفان و همفکران شان تعبیر و تفسیر و اشعار شان را استقبال مینمود. در کلیه مراسم های رسمی، ملی، کنفرانس های علمی، جشن ها که برگزار میگردید با تقدیم اشعار اشتراک مینمود.
آثار بجامانده[ویرایش]
از موصوف چهار جلد گنجینه از اشعار که شامل غزلیات، رباعیات، مخمسات، مناجات و مثنوی بجا مانده است. داستان های چاپ شده در قالب مثنوی قرار ذیل میباشند.
- پاکبازان
- بدخشان
- چهل دزد
- دخت شاه در کلبه گدا
- عشق اکبر
- مدرسه عشق
- نمک دوستی
- صیاد در دام عشق
نمونه شعر[ویرایش]
سرنامه کتابم از نام توست زیبا | ای من فدای نامت ای قادر توانا | |
از قدرت قدیمت شد لوح کرسی آباد | هفت آسمان به قدرت بنمودی تو برپا | |
هم ارض هم سما را هم آدم و هوا را | از نیستی به هستی خود کرد هیی تو پیدا | |
خورشید ماه انجم در یدِ اختیارت | فرش زمین و افلاک پیش تو یک سپر کاه | |
خود عالمی و عامل خود قادری و کامل | واقف ز حال موری جنبد اگر ته چاه | |
باران فیض بارت کز ابر رحمت توست | عالم برت ثنا خوان از فرش تا ثریا | |
ما بندگان عاصی در پیشگاه ذاتت | جز عجز سر نداریم ای پادشاه شاها | |
بلبل به بی زبانی وصفت چه می توان گفت | موصوف شد به قرآن وصف تو قل هو الله |
منابع[ویرایش]
دیوان بلبل، به کوشش نجیب الله هنرور و فهیم هنرور، چاپ اول ایالات متحده
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به حبیب الله بلبل در ویکیگفتاورد موجود است. |
- صفحه ویژه اشعار حبیب الله بلبل در ویبسیات شعرستان»
- صفحه ویژه اشعار حبیب الله بلبل در فیسبوک»
- صفحه ویژه اشعار حبیب الله بلبل در انستاگرام»
- اشعار حبیب الله بلبل در بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش»
- اشعار حبیب الله بلبل در ویبسایت 24 ساعت»
- جستجوی اشعار حبیب الله بلبل در گوگل»