تاجیکها
کل جمعیت | |
---|---|
تقریباً ۲۱ — ۳۴ میلیون (تخمینهای گوناگون) | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
افغانستان | ۱۰٬۳۳۹٬۶۰۴ — ۱۲٬۶۶۹٬۱۰۰ (۲۰۲۲) ۲۵٫۳٪ — ۳۱٪[۱] |
تاجیکستان | ۸٬۴۳۹٬۷۳۲ (۲۰۲۲)[۲] |
ازبکستان | ۱٬۴۲۰٬۰۰۰ (۲۰۱۲, ٰرسمی) دیگر تخمینهای غیررسمی ۸ – ۱۱ میلیون[۳][۴][۵] |
پاکستان | ۳۰۰٬۰۰۰–۱٬۲۰۰٬۰۰۰ |
روسیه | ۲۰۱٬۰۰۰[۶] |
ایالات متحده آمریکا | ۵۲٬۰۰۰[۷] |
قرقیزستان | ۴۷٬۵۰۰[۸] |
چین | ۳۹٬۶۴۲[۹] |
کانادا | ۱۵٬۸۷۰[۱۰] |
اوکراین | ۴٬۲۵۵[۱۱] |
زبانها | |
زبان فارسی (دری و تاجیکی) دوم: پشتو، پامیری، روسی، ازبکی | |
دین | |
بیشتر اسلام سنی، مذهب اسماعیلی و شیعه جعفری (در بخشهای پراکنده) | |
قومیتهای وابسته | |
اقوام ایرانیتبار چون: پشتونها، بلوچها، سیستانیها، کردها، آذریها، نورستانیها، پشه ییها |
بخشی از مجموعه مباحث درباره |
تاجیکها |
---|
تاریخ و فرهنگ |
جمعیت |
تاجیکها (تاجیکی: Тоҷик) گروهی از مردمان ایرانیتبار هستند[۱۲] که در کشورهای تاجیکستان، افغانستان، ایران، ازبکستان، چین و دیگر مناطق آسیای میانه زندگی میکنند.[۱۲] تاجیکها در تاجیکستان به فارسی تاجیکی و زبان پامیری و در افغانستان به زبان های پامیری و فارسی دری، که شاخههایی از زبان فارسی نو هستند، گویش میکنند. اگرچه تاجیکها قومیت اصلی تاجیکستان را تشکیل میدهند، اما تعداد تاجیکها در افغانستان بیشتر است و در ازبکستان نیز یک اقلیت «بزرگ» محسوب میشوند.[۱۳]
مردمان باستانی ایرانی چون سغدیها، خوارزمیها، باختریها، تخارها، سکاها، ماساگتها و سایر اقوام ایرانی شرقی از هزاره دوم پیش از میلاد در سرزمینهای آسیای میانه حضور داشتهاند؛ با این حال دولت سامانیان اغلب بهعنوان سرآغاز دولتملت تاجیکی در نظر گرفته میشود.[۱۴][۱۵] اغلب تاجیکها امیر اسماعیل سامانی را بنیانگذار تاجیکستان میدانند. اصل و نسب دودمان سامانیان به خاندان مهران و بهرام چوبین میرسد.[۱۶][۱۷][۱۸] مردم تاجیک از نظرِ زبان، فرهنگ و تاریخ بسیار نزدیک و شبیه به فارسیزبانان ایران هستند. تاجیکهای چین با وجود این که به نام تاجیک شناخته میشوند به زبانهای ایرانی شرقی صحبت میکنند و از تاجیکهای فارسیزبان متمایزند.[۱۹][۲۰]
نامهای دیگر برای مردمِ تاجیک، فارسی، پارسیوان یا پارسیبان و دهقان (به تاجیکی: Деҳқон) است.[۲۱] دهقان در قدیم به ایرانی اصیلِ صاحبِ ملک و زمین اعم از دهنشین و شهرنشین گفته میشده و مقابلِ تازی و بری پنداشته میشده که چادرنشین و بدوی بودند.[۲۲]
خاستگاه واژه تاجیک[ویرایش]
تاجیک نام قبایل «داها» بوده، پارتها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده شدهاند. برخی دیگر شواهدی دارند که تاجیک نامی است که ترکها بر آریائیان نهادهاند. از آنجا که آریاییان پارسیگوی کلاهی تاج مانند بر سر مینهادند، ایشانرا تاجی یا تجیگ نامیدهاند. گروهی واژه تاجیک را از «تای» اسخراج کرده، هم ریشه با کلمه یونانی «تگاس» به معنای پیشوا و «ددیک» یاد کردهاند. از ریشه «تژی» زبان سکایی یادآوری گردیدهاست. به معنی صفت منسوب به واژه «تاج» نیز آمدهاست.[۲۳]
پژوهشهای اساسی دربارهٔ واژه «تاجیک» در نیمه اول قرن ۱۹ از طرف برخی دانشمندان غرب صورت گرفتهاست. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروت پژوهش پر محتوایی «در مورد مردم بخارا انجام داده بود. هرچند این پژوهش به چاپ نرسید ولی با ادامه آن ژ. سن مارتن یکی دیگر از پژوهشگران غربی طی مقاله واژه «تاجیک» را بر فارسی زبانانی اطلاق کرد که در فارس (ایران امروزی)، خراسان (افغانستان امروزی) و بخشی از ماوراء النهر (تاجیکستان امروزی) سکونت دارند.
او مینویسد که واژه تاجیک همان نام قبایل «دئی» است که پارتها و اشکانیان بنام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند. سن مارتن اضافه میکند که هرسه شکل آوایی این نام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» از نگاه آواشناسی قابل قبول است. پس از اینجا چنین برمی آید که پارتها خود را تاجیک مینامیدند.
دانشمند دیگری بنام آ. برنشتام پیدایش نام تاجیک را قبل از دوران عرب دانسته وآنرا منسوب به زبان تاجیکی کهن مردمان تخارستان دانست و قدمت تاریخی آنرا به هزارسال قبل از میلاد میرساند. او نام تاجیک را از ریشه «تژی» زبان سکایی میداند.
ونیز پژوهش های تازه رابطه تنگاتنگ واژه تاجیک را با بنیاد آریائی آن ثابت کرده، آنرا نام مردمانی آریایی ای میدانند که در سرزمین آریانای بزرگ زندگی میکردند. فرهنگنامه های پارسی دری یا کلاسیک نیز در شرح نام تاجیک معلومات ارزنده یی دارند که ذکر برخی از آنها ارزشمند میباشد. از جمله در «فرهنگ شرفنامه منیری» آمدهاست که «تازیک – غیر عرب و غیر ترک» در فرهنگ برهان قاطع «تازیک و تاژیک بر وزن و معنی تاجیک است که غیر عرب و ترک باشد» «طایفه غیر عرب باشد»، «آن که ترک و مغول نباشد،»، در فرهنگ لغات ترکی به معنی اهل فارس نوشتهاند" غیاث اللغات، آنندراج و برخی فرهنگ نامههای دیگر شرح بیشتری برای این نام آوردهاند. در لغتنامه انگلیسی آکسفورد واژه تاجیک بمعنی «پارسی» و کسی که نه عرب و نه ترک و مغول باشد، تعریف شدهاست..[۲۴]
بهار در سبکشناسی آوردهاست :
آریاییان از قدیم به مردم اجنبی «تاچیک» یا «تاژیک» میگفتهاند، چنانکه یونانیان را «بربر» و اعراب را «اعجمی» یا «عجم» مینامیدند. این لفظ در زبان فارسی دری، «تازی» تلفظ شد و رفته رفته خاص اعراب گردید، ولی در توران و ماوراءالنهر لهجه قدیم باقی و به اجانب «تاچیک» میگفتند و بعد از اختلاط ترکان آلتایی با فارسیزبانان آن سامان، لفظ «تاچیک» بهمان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسیزبانان را «تاجیک» خواندند و این کلمه بر فارسیان اطلاق گردید و ترک و تاجیک گفته شد.
در ادبیات ترکی- فارسی فاتحان دودمان تیمور و بابر، واژه تاجیک را به منشیهای فارسیزبان اطلاق میکردند. استاد محیط طباطبائی پژوهشگر و محقق ایرانی مینویسد که: «آریاییان را در جنوب سرزمین پهناور آریانای بزرگ به جهت تمایز از اقوام عرب، عجم مینامیدند به همین منوال در شمال آریانای بزرگ، قوم آریایی را به منظور تشخیص از اقوام ترک و مغول، تاجیک مینامیدند. پس تاجیک همان عجم و پارسی زبان است.»
واژه «تاجیک» در ادبیات کلاسیک فارسی کاربرد وسیع دارد و غالباً ازین واژه در برابر ترک و عرب استفاده صورت میگرفتهاست:
سعدی میگوید:
شاید که به پادشاه بگویند | ترک تو بریخت خون تاجیک |
جامی اشارهای دارد دربارهٔ علیشیر نوایی که:
او که یک ترک بود و من تاجیک | هردو داشتیم خویشی نزدیک |
سعدی در جای دیگر میگوید که:
نگار ترک و تاجیکم کند صد خانه ویرانه | به آن چشمان تاجیکانه و مژگان ترکانه |
همین طور، وقتی که ما به متون چه نثر و چه نظم فارسی مراجعه میکنیم، درمی یابیم که در تمامی این متنها، از روزگار سعدی به دوران ما، واژه «تاجیک» جایگزین واژه «پارسی» و «فارسیزبان» بودهاست. نه کلمه «پارسی» یا «ایرانی» یا «فارسیزبان» بلکه محض کلمه «تاجیک کاربرد شدهاست.»
تاجیکان گردنکش و لشکرشکن
بیشــــتـری نـیـزه ور و تیـغ زن
نتیجه اینکه تاجیکها اقوام آریایی هستند که درهزاره دوم پیش از میلاد مسیح در آسیای میانه و باختر (بلخ) (بلخ امروزی) زنده گی میکردند. ریشه نیاکانی تاجیکها به آریاییان شرقی یعنی باختریها، سغدیها، پرنیها و داها میرسد، این بدین معناست که نیاکان تاجیکها در عهد باستان به زبان پارسی کهن یعنی زبان کهن آریایی جنوب غربی نه بلکه به زبانهای شرقی آریایایی نظیر سغدی، باختری، خوارزمی، سکایی سخن میگفتهاند. کاربرد زبان پارسی (دری) توسط تاجیکها به دوران گسترش شاهنشاهی ساسانیان و متعاقباً انقراض آن بهوسیله تازیان مسلمان برمیگردد که تعداد زیادی از پارسیها به آسیای میانه و حتی به چین پناه برند. عدهای از این پارسیها به حیث جنگجویان تازه مسلمان شده و برای ترویج اسلام به این منطقه وارد میشوند. نتیجه این مهاجرتهای گسترده پارسیها (مسلمان و غیر مسلمان) است که تاجیکها علاوه بر اشتراک نیاکانی آریانای-شرقی، ریشه نیاکانی پارسی نیز دارند..[۲۴]
شماری از دانشمندان پیدایش واژه تاجیک را به معنونیت آئین زرتشت نیز رسانیدهاند. ایشان میگویند که واژه «تاجیک» از «تاج» گرفته شدهاست. چون که زرتشتیان کلاه تاج مانندی میپوشیدند، ایشان را «تاجی» ویا «تاجیک» میگفتند و بعداً این واژه نام مردم وقوم شدهاست. در هر حالت در حوزه ادبیات واژه تاجیک که صورت قدیمی تر آن «تاژیک» است به مفهوم و معنای مردم فارسیزبان بکار رفتهاست. چنانچه گفته آمدیم در لغت نامه دهخدا، برهان قاطع، فرهنگ معین و فرهنگ نفیسی «تاجیک» به معنای غیر عرب، غیر ترک و غیر مغولی آمدهاست. این واژه ابتداء از سرزمین بزرگ آریاییان از دو طرفه آمودریا برخاسته و بعداً با مهاجرت های پی هم آرییایان به سایر وادی های سرسبز و خوش آب و هوای آسیای مرکزی و میانه گسترش یافته و برهمه اقوامی اطلاق گردیدهاست که در آن دیاران زندگی داشته و به زبان فارسی متکلم بودهاند..[۲۴]
بر اساس کاوشها و پژوهشهای باستان شناسان تاجیکان مردمان اصلی و بومی سرزمینهای آریانای کهن، خراسان بزرگ، و فرارود باستانی میباشند. ولادیمیر بارتولد خاورشناس شناخته شده روسی مینگارد: «مطالعات ما در باب تاریخ آسیای میانه نشان میدهد که مردم بومی آنجا آریاییان تاجیک نژاد بودهاند.» تاجیک ها نماینده یکی از کهنترین اقوام آسیای میانه هستند. ایشان قبل از ظهور ترکان درین ناحیه زندگی میکردند. مراکز عمده سکونت تاجیکها آسیای میانه، خراسان بزرگ به شمول خراسان شرقی و غربی یعنی باشندگان تاجیکستان، افغانستان و ایران کنونی و ماوراء النهر میباشد..[۲۴]
[۲۵]
واژه تاجیک در تالیفات اهل شرق وکتابهای لغت به طرزهای گوناگون تاجیک، تاجک، تازک، تاژیک ظاهر شدهاست. از مؤلفان گذشته تاجیک و فارس معلوم میشود که شکل اساسی اولین و اصلی این کلمه تاجیک با مد زیرین است، شکل بی مد احتمالاً باتصرف کاتبان یا برای وزن با خواست شاعران پیدا شدهاست.
مغولان وترکهای قدیمی حرف (ج) را نمیتوانستند بگویند و در حرف زدن (ج) را به (ز) تبدیل میکردند بنابرین وقتی که آنها با تاجیکان رابطه پیدا کرده این نام را یادگرفتند آن را به جای تاجیک، تازیک یا اینکه بی مد زیرین تازک گفتند. (همان اثر، ۱۳–۱۴) که بر خلاف نظر بعضیها اینکه تاجیک را همان تازی که به اعراب گفته میشد به اشتباه گرفتهاند که البته هیچ نسبتی بین تاجیکها و اعراب وجود ندارد.[۲۶]
پیشینه[ویرایش]
ملت تاجیک یکی ازملل کهن واصیل آریاییتبار اند که در سرزمین پهناور ایران کهن، (ایران امروزی، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان چین، پاکستان) وحتی هند زیست میکنند. این ملت در طول تاریخ ضربات مهلکی را متحمل شدهاند که از زمان چنگیزخان مغول تا تهاجم شوروی به افغانستان و درگیریهای قومی در افغانستان بخشی از این تاریخ است، بنابراین میتوان گفت کمتر ملت را سراغ داشت که به این اندازه در جریان تاریخ آسیبها را متقبل باشند. همین که این ملت بزرگ آریایی امروز در چندین کشور پراکنده و تقسیم شدهاند نمایانگر ورود صدمات مهلک متجاوزین بر پیکره آن بودهاست. و همین عظمت این ملت بودهاست که تا امروز در هر سرزمین دارای هویت مشخص ادامه حیات دادند.
تاجیکهای افغانستان در دشت کوه دامن در شمال کابل، دره پنجشیر، بدخشان، تخار، بغلان، پیرامون هرات، صفحات شمال، غزنی، کابل، حوزه غور و غیره زندگی میکنند. اینان قومی غیر چادرنشین بودند که در پیرامون بلخ ودره آمودریا اقامت داشتند و به وسیله یک سفیر چینی (چانک کین) که درحدود ۱۲۸ ق – م به آن نواحی سفر کرد به نام «شاهیا» شرح داده شدند. تاجیکهای در ایران در سیستان و بلوچستان، خراسان کنونی، کرمان، یزد، و در سراسر ایران زندگی میکنند. قوم تاجیک با جمعیتی زیاد درسیستان در هر دو کناره جیحون و در خراسان متراکم تر از سایر اقوام به سر میبرند.
در آسیای میانه ازدو قبیله عمده تشکیل یافتهاند که تاجیکهای دشتی اصیل و تاجیکهای کوهستانی (پامیری). اکثر تاجیکهای دشتی در نواحی مرکزی و غربی تاجیکستان زندگی میکنند و عدهٔ قابل ملاحظه آنها در ازبکستان وقرقیزستان به سرمیبردند. همچنان در چین نسل تاجیکان با موقعیت جغرافیائی پامیر، هندوکش و هیمالیا در غرب چین درآنطرف مرز داخل خاک چین در ناحیه سریلول سین کیانگ نیز زندگی میکنند. و در پاکستان تراکم بیشتر شان در چترال و بخشی نیز در مرزهای این کشور با ایران بسر میبرند.
تعداد دقیق این ملت تا هنوز تثبیت نشدهاست اما به ترتیب بیشترین نفوس تاجیکان در افغانستان تاجیکستان، ازبکستان و ایران مستقر اند و سپس در سایر کشورها به میزان کمتری بسر میبرند. به دلیل سیاستهای تبعیض آمیز و سرکوب قومی به ویژه در افغانستان و ازبکستان تاجیکان صدمات زیادی دیدهاند اما با توجه به ویژگیهای فرهنگی، تعداد بیشتر نفوس و تأثیر گذاری شان در توسعه فرهنگ و زبان فارسی این ملت تا هنوز در این سه کشور تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان به ترتیب جایگاه بهتری دارند.[۲۷]
منشأ واژه خراسان[ویرایش]
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
تاجیکان افغانستان خودشان را افغان نمیدانند و کار برد افغان در خود افغانستان به پشتونها اطلاق میگردد طوری که در هندوستان نیز به افغانها (پشتونها) پتان اطلاق میگرد. در برابر افغان به تاجیکان پارسیوان گفته میشود. بنا بر این کشوری که از سده نوزدهم به بعد به نام افغانستان شناخته شد که تمام این حوزه جغرافیایی یا بخشهای آن در دورههای جداگانه تاریخ به نامهای مختلف یادشده است بنابرین پژوهندگان درضمن تفحص درآثار و مدارک مربوط به قرون اولی و وسطی و قرون جدید باین کلمه به عنوان نام دولت بر نمیخورند نباید چنین نتیجهگیری کنند که سرزمین افغانستان سابقه تاریخی ندارد یا اینکه در آن زمان از تمدن و فرهنگ بی بهره بودهاست بلکه علتهای نو بودن افغانستان به عنوان نام کشور و کاربرد کلمات دیگر در دورههای قبلی میباشد. خراسان پس از استیلای مسلمانان به سرزمین پهناوری اطلاق میگردید که تمام ساحه افغانستان کنونی را شامل میشد که البته زادگاه تاجیکان از و در مجموع نژاد بزرگ آریایی میباشد. کلمه خراسان را از دو جزء مرکب شده میدانند خور در معنی آفتاب و آسان در معنی جای وعده گفتهاند که صورتی از خورآیان بودهاست یعنی محلی که آفتاب از آن بر میآید و در هر دو حال در معنی آفتاب برآمد با مطلق شرق را افاده میکند. به لفظ پهلوی هرکو سراید خراسان جای است کز وی خور آید. رودکی شاعر برجسته درین باره میگوید:
مهر دیدم بامدادان چون بتافت از خراسان سوی خاور میشتافت | از خراسان بَر وزد طاووس وش سوی خاور میشتابد شاد وخوش |
باشندگان خراسان[ویرایش]
در هنگام گشوده شدن خراسان به دست مسلمانان بخش بزرگ ساکنین این سرزمین را مردمان تشکیل میدادندکه از شاخه هندو اروپایی نژاد آرین بودند و بعداً به نام تاجیک شهرت یافتند (میرمحمدصدیق فرهنگ افغانستان درپنج قرن اخیرص۳۶) که قبلاً به آن پرداخته شدهاست. این سرزمین محل اصلی سکونت تاجیکها است. بر علاوه تاجیکها، اقوام دیگری که عده به حالت خانه به دوشی و بدوی مانند اجداد پشاتنه و بلوچها و نورستانیهای کنونی و عده نیز از بازماندگان مهاجمین سابقه زیست داشتند. اقوام خانه به دوش به علت سکونت در مناطق دشوارگذار از آمیزش با عناصر مهاجم و نو وارد محفوظ مانده و زبان و عرف و عادات و در مورد نورستانیها حتی دین آبائی خود را نیز برای مدت دراز حفظ کردند و در اغلب اوقات از یک نوع آزادی محل بهرهمند بودند. در کوهستان مرکزی خراسان که به نام غور، غرجستان یا مطلق جبال یاد میشد مردمان دیگری به نامهزاره و نکودری جا گرفتند که بعضی پیش از هجوم مغلان با این خط وارد گردیده و برخی از اثر لشکر کشی چنگیزخان او در آن جاگزین شدند. اینان با مردم محلی تاجیک آمیخته با ترک بودند. و امرای آل شنسب و سلاطین غوری از بینشان ظهور کردهاند آمیزش یافته زبان آنها را با مخلوطی از واژه های ترکی و مغولی قبول کردند و خودشان به نام هزاره و مسکنشان به هزارهجات شهرت یافتند. در قرن پانزدهم هزارهگان در اثر مساعی دعات شیعه مذهب مذکور را پذیرفتند در حالی که بخش بیشتر مردم خراسان سنی مذهب بودند. در شمال هندوکش یک تعداد مردم ترکی زبان از سابق موجود بود، بعداً یک عده از ازبکان شیبانی در ضمن جنگ و جدال با دولتهای صفوی ایران و مغلی هند در آنجا سکونت اختیار نموده به تدریج از خانه به دوشی به دهنشینی گرائیدند و با مرور زمان قبایلی چند از ترکمن و قرغیز که با ایشان خویشاوندی نژادی داشتند به آنان پیوستند. در جنوب و شرق خراسان علت دیگری از باشندگان قدیمی محلی که خود را پشتون مینامند و در نزد دری زبانان به افغان شهرت داشتند بهطور فعالتر از سابق وارد تاریخ شدند. باید گفت که کلمه افغانستان به عنوان نام رسمی کشور بار اول در ۱۸۰۱ در معاهده بین انگلیس و ایران دربارهٔ دولت درانی به کار رفتهاست. اما کلمه افغان به مثابه یک قوم و کتله نژادی و فرهنگی و همچنان افغانستان به عنوان محل سکونت آن در تاریخ خراسان سابقه دراز مدت دارد. تا جائیکه معلوم است کلمه افغان بار نخست درسده ششم میلادی توسط منجم هندی (ورهه مهیره) درکتاب (مهارت سیمها) ذکرشده است. (هیوان تسانگ) جهانگرد معروف چینی که از سال ۶۳۹ تا ۶۴۴ میلادی درین مناطق مشغول گشت و گذار و نیز از وجود قبایلی به نام (اپوکین) که در حدود کوههای سلیمان زیست میکردند یاد میکند.[۲۸]
دودمانها[ویرایش]
جدا از فرمانروایان بزرگ و امپراتوریهای نیاکان تاجیکان مانند: پیشدادیان، کیانیان، میتانیها، هخامنشیها، اشکانیان، کوشانیان، یفتلیان، ساسانیان، سامانیان، طاهریان، صفاریان و غوریان، سلسلههای محلی نیز در دورانهای مختلف در گوشه و کنار خراسان از سوی تاجیکان پرچم آزادیخواهی را برافراشته اند که بسیاری از مردم ما حتی با نامهای این سلسلهها ناآشنا اند و از سوی دیگر، پانترکیستها با استفاده از غفلت تاجیکان، این دودمانها یا سلسلهها را ترکتبار تلقی و به معرفی گرفتهاند. بنابر این؛ لازم است تا در مورد کیداریان، کابلشاهان، شیران بامیان، شاهان محلی راب، مهربانیان یا ملوک سیستان، شاهان خاران، شاهان سواتی، چغانیان، باینجوریان یا امرای انداراب، زابلشاهان، شاران غرجستان، ملوک کرت، سربداران خراسان، سیمجوریان و گوزگان خدات (فریغونیان) بدانیم.[۲۹]
کیداریان[ویرایش]
کیداریها دودمانی تاجیکتبار و از قبایل سکاییکه بنام کوشانیهای کوچک مشهور اند. آقای جمال نوشتهاست: «به احتمال قریب به یقین نام کیداریها برگرفته شده از نام کیدار، آخرین امپراتور ماهبانویان است.» کیدارا یا کیداره یک نام پارسیست که از کی به معنای پیشوا و پادشاه و دارا ترکیب شدهاست. پایتخت نخستین این دودمان بلخ بود و پس از شکست از ساسانیها به جنوب هندوکش متمرکز شدند که در نتیجه پشاور را از ساسانیها پس گرفتند و بر بخشهایی از هند نیز فرمانروایی کردهاند.[۳۰]
آل کَرتیان[ویرایش]
یکی دیگر از فرمانروایان محلی تاجیکان خراسان، ملوک کرت یا کرت شاهان بودند و عبدالشکور حکم در کتاب چهرههای شگفتانگیز تاریخ این سلسله را به معرفی گرفته که فشردهٔ آن را اینجا میآوریم: مؤسس دودمان کُرت ملک شمسالدین محمد بن ابوبکر بوده و نسبش به سلاطین غوری میرسد. سلسلهٔ آل کُرت از ۶۴۳ الی ۷۸۳هـ در خراسان با مرکزیت هرات در بیشتر از یک سده در خراسان مرکزی حکومت کردند. سرزمین شان را در همان برههٔ تاریخ با عیاریها، زیرکیها و سیاستهای خردمندانه از شر سپاه سفاک چنگیز رهائی بخشیدند. سلسلهٔ فرمانروایی این دودمان از ملک شمسالدین نوادهٔ ملک رکنالدین که یکی از سران سپاه چنگیز خان بود(۶۷۶–۶۴۳هـ) آغاز و با به قدرت رسیدن رکنالدین پسر شمسالدین محمد پُرقدرت و وسیعتر شد. پس از آن فخرالدین پسر رکنالدین نوادهٔ شمسالدین بر مسند پدر نشست و پس از آن غیاثالدین فرزند فخرالدین به قدرت رسید و حاکمیت این دودمان را در ادامه، شمسالدین محمد رهبری کرد و از پی آن، ملک حافظ به قدرت رسید و پس از معزالدین حسین بود که آخرین فرمانروای این دودمان (غیاثالدین فرزند معزالدین) به جای پدر نشست و بین سالهای۷۷۱–۷۸۳ه در قلمرو کُرتشاهان فرمانروایی کرد تا بالاخره غیاثالدین محمد کرت پس از جانفشانیهای بیشمار و مقاومتهای دلیرانه در سال ۷۸۳هـ از تیمور لنگ شکست خورده و اسیر گردید که به ماورالنهر فرستاده شد. سپس در سال۷۸۷ه به امر تیمور کشته شد و سلسلهٔ فرمانروایی دودمان کرت پایان یافت. آل کرت جدا از عیاریها و مبارزات آزادیخواهانه، در پاسداری و رشد فرهنگ خراسانی و زبان پارسی دری کارهای پرثمر و پر دستآوردی داشتهاند. آقای حکم در کتاب «نامبرده» ملک رکنالدین را شاعر زبان پارسی میداند. استاد محمد کاظم امینی از نسخهٔ قلمی شاعری بنام «میرزا رحمتالله تایب کُرتی» نامبرده و گفتهاست که تا سالهای ۱۳۶۸خ الی ۱۳۷۷خ در نزد یکی از پیران و پیشوایان طریقت در میمنه بنام «عبدالخلیلخان» نگهداری میشده، خبر دادهاست و گفتهاست که این اثر گرانبها پس از وفات شخص نامبرده (عبدالخلیلخان)، دست به دست شده و الی اینکه ناپدید شد. دربار این دودمان کانون شاعران، هنرمندان و دانشمندان خراسانی بود و به ساخت و ساز بناهای تاریخی و شهرسازی علاقهٔ فراوان داشتهاند. طوریکه ارگ تاریخی هرات در تجاوز چنگیزخان ویران شد و چهلسال بعد در زمان فرمانروایی شمسالدین محمد، دوباره بازسازی و اعمار گردید. همچنان؛ در سال۷۷۷ه در عهد ملک غیاثالدین، به دست صنعتگران هراتی دیگ تاریخی ساخته و وقف مسجد هرات شد که گفته میشود از نگاه ساخت و تزئینات یکی از شهکارهای شگفتانگیز تاریخ میباشد. یکی از بناهای دیگر تاریخی هرات (باغ بیت الاماره یا بیت الامان) نیز در زمان این دودمان ساخته شد و این باغ همان طوریکه از نامش پیداست، مکان شاهان هرات بود که گفته شده از حیث آبادی و زیبایی، باغی دیگر به شادابی و سرسبزی آن نبود و ناگفته نماند که بانی مصلیهای هرات هم ملوک کُرت گفته شدهاند که تیموریان آن را انکشاف داده و بیشتر ساختند. در مورد ریشهیابی واژهٔ «کُرت» پژوهشهای چندانی نشده و اما گفتهاند در خوارزم این واژه به معنای «برید یا شق نمود» است و در گویش کوهدامن-کابل به معنای بریده یا شق زمین کشاورزیست، مثلن: کُرت گندم، کُرت شالی، یک کُرت، دو کُرت، چند کُرت، این کُرت و آن کُرت. همچنان؛ در قاموس جغرافیایی افغانستان نام جایی در هرات گفته شدهاست.[۳۱]
سیمجوریان[ویرایش]
دودمان سیمجوریان نیز تاجیک بودند که در منابع تاریخهای افغانستان/خراسان چندان مورد توجه نبودهاست و اما در لابلای منابع تبارشناسی و بعضی کتابهای تاریخ نیز کمو بیش بدان پرداخته شدهاست. و اما در اینجا بهطور فشرده به معرفی میگیریم. سیمجوریان نام دودمانیست که بر قهستان و نیشاپور فرمان میراندند و در خراسان جایگاه بلندی داشتند. دودمان سیمجور در اواخر سده سوم در صحنه سیاست خراسان ظاهر شدند و تا زمان پیدایش اسماعیلیان در قهستان باقی مانده بودند، در تمام این دوران که گویا از ۲۹۸ تا ۴۸۴، ۱۸۶ سال ادامه یافت قهستان پایگاه قدرت آنان محسوب میگردید. این دودمان در دولت سامانیان نفوذ داشتند و گفته میشود مذهب رسمیشان شیعه بود و بعضی از تاریخ نگاران ارتباط این دودمان را با اسماعیلیان ثبت کرده و یکی از رهبران معروف آنان بنام ابوعلی سیمجور را اسماعیلی مذهب گفتهاند. خواجه نظام الملک در سیاستنامه نوشتهاست: نصر بن احمد سامانی(۳۳۱–۳۰۱) و ابوعلی سیمجور اسماعیلی مذهب بودهاند، در حالیکه مرحوم محمد قزوینی این سخن را رد میکند و اما عطا ملک جوینی همین مطلب را به نقل از حسن صباح تأیید میکند. سیمجور دواتی پدر دودمان سیمجوریان در زمان لشکر کشی سامانیان به رهبری امیر احمد سامانی(۳۰۱–۲۹۵) بسوی سیستان، از فرماندهان سپاه بود که پس از او پسرش ابوعلی سیمجور بر جای پدر نشست و امیر دودمان سیمجوریان گردید. پایان کار این دودمان مشهور و مقتدر را به سال ۴۸۴ه در استان قاین گفتهاند. ابن اثیر نوشتهاست: «علت پادشاهی آنان بر قهستان چنان بود که از خاندان سیمجور فرمانروایان خراسان در دوره سامانیها، مردی که نام او منور (پایان کار ۴۸۴) است باقی مانده بود. و او را خاص و عام مردم اطاعت مینمودند. چون کلسارغ والی قهستان شد، به ظلم و ستم مردم پرداخت و خواست خواهر منور را بدون حلالیت تصرف کند. این باعث شد که منور به اسماعیلیان پناه ببرد و با آنان همکاری کند و در این حال وضع اسماعیلیان خوب شد و قدرت گرفتند و بر قهستان مسلط گردیدند از جمله خور، خوسف، رزون، قاین، تون و نواحی آن». قابل یاد آوریست که قایِن مرکز قُهِستان است و امروزه قاین مرکز بیرجند در شرق ایران و در نزدیک مرز غربی خراسان/افغانستان است. و ناگفته نماند که قهستان و نیشاپور از شهرهای خراسان بود، طوریکه نخستین مؤرخ و جغرافیا نگار عرب مشهور به بلاذری نیز در کتاب معروف خود/فتوحالبلدان، قهستان و نیشاپور را از شهرهای خراسان میشمارند.[۳۲]
پادشاهی غوریان[ویرایش]
سلطنت غوری یا شنسبانیان دودمانی تاجک تباراز سلسلهٔ پادشاهان آریایی نژاد اند که شاهنشاهی ۱۵۶ ساله غزنویان ترک نژاد را سرنگون نمودند، وبعد از سلسلهٔ سامانیان آریایی، دودمان دیگری از این نژاد رهبری روند خود گردانی ملی وتقویهٔ فرهنگ باستانی سرزمین آریانای بزرگ را بنفع صلح و مشارکت همگانی بنمایش گذاشتند. پادشاهان سلسله غوری از دوره خلافت حضرت علی از ۳۶ هـ.ق. تا ۴۹۳ هـ.ق. در حدود نزدیک ۴۵۷ سال برایالت غور در جمع تشکیلات سیاسی واداری: امویان، عباسیان، طاهریان وصفاریان وسامانیان و غزنویان سلطنت نمودند. وازسالهای ۴۹۳ هـ.ق. / ۱۱۰۰ میلادی بر بخشی از ایلات مرکزی خراسان ــ وازسال ۵۴۵ هـ.ق. / ۱۱۵۰ میلادی تا ۶۱۲ هـ.ق. /۱۲۱۵ میلادی از مشرق هندوستان واز سرحد چین و ماچین تا در عراق واز آب جیحون وخراسان تا کنار دریای هرمز مجموعاً بمدت ۱۱۹سال حکروایی میکردند. همچنان غوریان بقول تاریخ «طبقات ناصری» از زمان شهادت سلطان شهاب الدین غوری (۶۰۲ تا ۹۶۲ هـ.ق. برابر با ۱۲۰۶–۱۵۵۴میلادی بمدت ۳۶۰سال تحت نام سلاطین معزیه دهلی در هندستان حکومت کردند. که شاهدخت «سلطان رضیه غوری ۶۳۴ هـ.ق. / ۱۲۳۷ میلادی» نیز از جمع شاهان این سلسله میباشد. با تناسب ارقام فوق میتوان اذعان کرد که: روند فرمانروایی غوریان آریایی بصورت کل در سه مرحله مختلف:
[ ۱ ــ دورۀ سلطنت محلی در ایالت غور نزدیک به ( ۴۵۷ ) سال
۲ ـ دورۀ شاهنشاهی غوریان درخراسان بزرگ و بربخشی از آریانای بزرگ و بر بخشی از هندوستان نزدیک به ( ۱۱۹ ) سال
۳ ـ دورۀ سلاطین غوری در هندوستان نزدیک به ( ۳۶۰ ) سال ]، حدود نهُ صد و سی و شش (۹۳۶) سال را در بر میگیرد.[۳۳]
گستردگی جغرافیایی[ویرایش]
تاجیکستان[ویرایش]
تاجیکهای ازبکستان[ویرایش]
در ازبکستان بیشترین جمعیت شهرهای سمرقند و بخارا را تشکیل میدهند و بهشمار زیاد در ولایتهای کشکدریا و سرخاندریا در جنوب و در امتداد سرحدات شرقی ازبکستان با تاجیکستان و همچنین در درهٔ فرغانه (در ولایتهای فرغانه و نمنگان) زندگی میکنند. در گذشته تاجیکها در مناطق وسیعتری از آسیای میانه سکنی داشتند، ولی به سبب تهاجم گستردهٔ ترکان از شمال و شرق به این منطقه جابهجا شدند. امروزه تاجیکان حدود ۷۹٫۹٪ تا ۸۴٫۴٪ جمعیت تاجیکستان و بنابر منابع مختلف ۲۵٫۳٪ تا ۳۱٪[۳۴] از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. براساس آمار رسمی ازبکستان تاجیکها ۴٫۷٪ تا ۴٫۹٪ جمعیت کل این کشور را شاملاند. اما آمارهای غیررسمی تعداد تاجیکهای این کشور را میان ۸ تا ۱۱ میلیون (۲۵٪ تا ۳۵٪) تخمین میزنند.[۳۵][۴][۵] ولایتهای سمرقند، بخارا، سرخاندریا، قشقهدریا، نمنگان، نوایی و فرغانه از مناطق تاجیکنشین ازبکستاناند. برخلاف آمار رسمی فارسیزبانان ازبکستان (تاجیکها) ۳۰ تا ۴۰ درصد برآورد شدهاند.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۵][۴][۵] نمایههای رسمی سرشماری کشور ازبکستان شمار تاجیکان این کشور را پیرامون ۵ درصد کل جمعیت اعلام کردهاند و این نمایهها به همین شکل بدون چون و چرا از سوی بیشتر غربیهای دانشگاهی، روزنامهنگار و نویسندگان راهنماهای مسافرتی تکرار شدهاند. در همین حال تاجیکها در سراسر ازبکستان بر این پافشاری دارند که این نمایه بیشتر به ۲۵ تا ۳۰ درصد نزدیک است و بر این که تاجیکها ۷۰ درصد باشندگان (جمعیت) سمرقند، پایتخت پیشین و دومین شهر بزرگ ازبکستان و بیش از ۹۰ درصد مردم بخارا را تشکیل میدهند تأکید میکنند. بیشتر مردم منطقهٔ کوهستانی شمالشرقی تاشکند، آنسوی سد چورووک تاجیکاند، همچنین مردم بخشهایی از درهٔ فرغانه، ولایت جیزخ، سرخاندریا و قشقهدریا. استادان دانشگاه دولتی سمرقند کل جمعیت تاجیک ازبکستان را ۶ تا ۷ میلیون نفر (۱۸٪ تا ۲۱٪) برآورد میکنند. این شمار برابر با جمعیت تاجیکان در جمهوری تاجیکستان است.[۳۹][۴۰] پانترکیسم از اواخر سدهٔ نوزدهم یکی از عناصر اصلی در جعل جمهوری بخارا بود. در تمام نقاطی که ساکنانش پارسی (تاجیک) بودند مدارس به زبان ترکی جغتایی ایجاد شد و دانشآموزان تاجیک به اجبار به این مدارس میرفتند.[۴۱]
براساس آخرین سرشماری اتحاد جماهیر شوروی که در سال ۱۹۸۹ انجام شد ۴٬۲۱۵٬۳۷۲ نفر از اهالی این کشور خود را تاجیک معرفی کردهاند. از این تعداد ۳٬۱۷۲٬۴۲۰ نفر در جمهوری تاجیکستان، ۹۳۳٬۵۶۰ نفر در ازبکستان، ۳۸٬۲۰۸ نفر در روسیه، ۳۳٬۵۱۸ نفر در قرقیزستان، ۲۵٬۵۱۴ نفر در قزاقستان، ۴٬۴۴۷ نفر در اوکراین، ۳٬۱۴۹ نفر در ترکمنستان بودهاند.[۴۲]
تاجیکهای افغانستان[ویرایش]
تاجیکان گروههای عمدهٔ قومی در افغانستان در شهرهای کابل، هرات، مزار شریف، گردیز و ولایات بدخشان، پروان، پنجشیر، کاپیسا، سمنگان، سرپل، تخار، و لوگر، بلخ، جوزجان، بغلان، ولایت هرات، ولایت کابل، ولایت لغمان، کهندژ، فاریاب، بامیان، فراه، غور، بادغیس و پکتیا مناطق هستند که تاجیکها در آن سکنی دارند. البته تاجیکها در بسیاری از ولایات افغانستان زندگی میکنند. تاجیکها در افغانستان دومین قوم پس از پشتونها از نگاه نفوس هستند. البته بدون در نظر داشت پشتونهای پاکستانی (شهروندان پاکستان) که در پنجاه سال اخیر به منظور تغییر بافت قومیتی در شمال افغانستان انتقال یافتند. تاجیکها بزرگترین قوم از نگاه جغرافیایی و جمعیت هستند.[۴۳]
تاجیکهای پاکستان[ویرایش]
بهطور کلی تاجیکهای پاکستان را میتوان به دو بخش دستهبندی کرد: تاجیکهای پامیری و تاجیکهای سواتی (پشتو زبان).
تاجیکهای پامیری[ویرایش]
تاجیکهای پامیری زبان در درههای گوجال، ایشکومن و یاسین در منطقه گلگت-بلتستان در شمال پاکستان و همچنین ناحیه چترال، محل زندگی بومی قابل توجهی از تاجیکهای پامیری است که به مردمان وخی معروف هستند و به زبانهای وخی و سریکالی صحبت میکنند.[۴۴]
شلمانیهای سواتی[ویرایش]
تحقیقات اخیر تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد در منطقهای که اینک شمال پاکستان و شمالشرق افغانستان است، پادشاهی تاجیکتباری قبل از تشکیل امپراطوری مغول وجود داشتهاست که از توابع سلطنت دهلی محسوب میگردید. این سلطنت تاجیکتبار به واسطهٔ امپراطوری غوری ایجاد شده بود. شواهد کافی برای تأیید وجود جامعه قابل توجه دهگان در دره پیشاور، باجور، دیر و سوات از زمان ساسانیان و پیش از آن وجود دارد. اینها بخشی از دهگانان باختری بدخشان، کنر، لغمان و مناطق مجاور آن بودند. در این راستا دهگانهای شالمانی شهرت بیشتر دارند. اینها زرتشتیانی بودند که به دستور غزنویان به اسلام گرویدند. سواتیها بعداً با شلمانیها ارتباط پیدا کردند و رئیس آنها حتی مدتها پس از پذیرش اسلام به نام «گبر» – واژهٔ تحقیرآمیز مسلمانان برای زرتشتیان، شناخته میشد. گبرها (یا زرتشتیها) سلاطین منطقهٔ دره رود پیچ در استان کنر کنونی افغانستان در زمان سلطنت غوری بودند. آنها با دو طایفه میتراویها (میترا) و مومیالیها، یک جناح تشکیل دادند. سواتیها که به عنوان دست نشاندهگان غوری عمل میکردند، برخاستند و کابل تا کشمیر را به عنوان دست نشاندگان غوری فتح کردند و در مجموع به عنوان سوادیها (که بعداً به سواتی) معروف شدند. گفته میشود که سویدی اصطلاحی است که برگرفته شده از زبانهای باستانی خاورمیانه که منشأ ساسانی دارد. سویدی به ساکنان سرزمینهای حاصلخیز که توسط رودخانهها آبیاری میشوند، اطلاق میشود. سرزمینی که آنها بر آن حکومت میکردند به عنوان ایالت گبر یا سلطاننشین سواد (سوات) شناخته شد. آنها به زبان گبری، گویش قدیمی و منقرض شدهٔ دری صحبت میکردند. دهگانان این منطقه، هر چند که اکنون پشتو زبان هستند، اما پیشتر با یکی از گویشهای زبان فارسی مانند گبری، دهگانی و لغمانی سخن میگفتند که رواج این زبانها در منطقه توسط ظهیرالدین محمد بابر، بنیانگذار امپراتوری مغولی هند، ثبت شدهاست. اگرچه این گویشها اکنون منقرض شدهاند، اما گمان میرود که این گویشها شبیه گویشهای تاجیکی، شغنی و روشانی امروز بوده باشند.[۴۵]
تاجیکهای چین[ویرایش]
امیر حکومت کاشغریه که تقریباً ایالت سین کیانگ امروزی را در بر میگرفته تاجیکی به نام محمد یعقوب بیگ بودهاست. تاجیکان یکی از ۵۶ قومیت رسماً شناخته شده در جمهوری خلق چین هستند. این گروه با ۴۱٬۰۲۸ نفر جمعیت (سرشماری سال ۲۰۰۰) دارند. بیشتر آنها در شهرستان خودمختار تاجیکنشین تاشقُرغان در استان سینکیانگ زندگی میکنند. شهری در دروازهٔ غربی چین و در کنار قلههای مرتفع قسمت شرقی فلات پامیر که در دههٔ ۱۹۵۰ ساخته شد و بقیهٔ آنها هم در جنوب سینکیانگ پراکنده هستند.[۴۶] برخی از پژوهشها آنان را مجموعهای از چندین گروه قومی ایرانی شرقی میپندارند که منسوب به تاجیکهای تاجیکستان میباشند.
تاجیکهای ایران[ویرایش]
تاجیکها از قدیمیترین اقوام ایران و ورامین هستند قوم تاجیکها جزء عشایر منسوب نمیشوند معنای واژه تاجیک همان آریایی است یعنی تاجیک و تاجدار هستند. اگرچه هنگام گرفتن شناسنامه عده ای توسط خوانین و کدخدا نام خانوادگی اجباری انتخاب کردند. در فرهنگ های فارسی قرین به این تعریف بیان شده و اضافه شده که مردم به زبان تکلم میکنند. نام طایفه ای از نژاد آرین هستند. تاجیکهای ورامین فارسیزبان و اصیلترین کلمهها در زبان ایشان متداول است و بسیاری از کلمات، اصطلاحات مرسوم در زبان قدیمی و بسیار شبیه متون ادب کهن همچون تاریخ بیهقی و قابوس نامه را دارند که در این باره به باورهای مردم ورامین اثر نگارنده میتوان مراجعه کرد. در زبان ایشان واژههایی رایج است که در بحث زبانشناسی فارسی از اهمیت زیادی برخوردار است که مناسب حضور است مثلاً تاجیک ایجدان، تاجیک خاوه، تاجیک باغخواص، تاجیک محیط، تاجیک حضار کوچک، تاجیک دربالا، تاجیک قلعه، تاجیک حبیب آبادی و تاجیک قلعه سین. در روستاهایی که درصدی تاجیک هستند و قدیمیترین روستای ورامین هستند که عبارتند از ایجدان، خاوه، طارند، شوش آباد، هفت جوبه، قلعه سین، رستمآباد، احمدآباد وسط، ارمبویه، آبباریک، معین آباد، قلعه بلند، قلعه خواجه، سعدآباد، حصار حسن بیگ، حصارک، حصاربالا، ده وین، داوودآباد، هفت جویه، زواره ور، مهدیآباد میباشند. تاجیکها در کل نواحی ورامین پراکندهاند، تاجیکها چه اجباری و چه اختیاری هرجا که رفتند نام ورامین را محل اقامت خود گذاشتهاند مثلاً ورامینک شهریار، تل جیرفت، ورامینه ماه نشان، ورامینیه تهران، با توجه به اینکه در منطقه ورامین اقوام مختلف زندگی میکنند ولی همه به لهجه ورامین تکلم میکنند، ضمن اینکه کلیه اقوام ساکن ورامین و روستاهای تابعه به زبان ورامینی که همانا تاجیکی هست تکلم میکنند و نیز از کلمات فارسی دری کم و بیش استفاده میشود. مذهب شیعه و به موازین شرعی متعصب اند و مراسم کهن مثل چهارشنبه سوری، دستمال اندازی، شب چله و عید نوروز دارند. لازم است ذکر شود در مکان هایی که ۷۰ تا ۹۵٪ تاجیکها ساکن هستند آثار باستانی تاریخی بیشتر حفظ شدهاست. جای دارد که اشاره ای به مکانهایی که ردپایی از اسم ورامین یا تاجیک در کشور دیده شده نام ببریم.
- شهرک ورامینک
- تل ورامین جیرفت، مکانی باستانی است در استان کرمان که کم. بیش تاجیک میباشند که ردپایی از تاجیکها دیده میشود.
- ورامینه ماه نشان زنجان، که تات هستند و دماوند که فامیلی شان ورامینی است و دیگر شهرها که فامیلی تاجیک دیده میشود. قمصر کاشان، حسنآباد قم، نیشابور، مشهد، گرگان، آمل، رشت، مرودشت شیراز، روستایی از غرب بجنورد، تاکستان قزوین، جیرفت، مورچه خورت اصفهان، شهریار و کرج، شهر ری و درود، ایوانکی فامیلی تاجیک دیده میشود و در کشورهایی که تاجیک ها ساکن هستند عبارتند از: تاجیکستان، هندوستان، حیدرآباد و پامیر. افغانستان شهرهای مزار شریف، پنجشیر، قلعه نو، زنده جان، مرو، بلخ، کابل، قندهار، هرات، ازبکستان، روسیه و بنگلادش
منبع: پورتال تاریخی شهرستان ورامین.[۴۷]
ویژگیهای ظاهری[ویرایش]
ژنتیک[ویرایش]
هاپلوگروپ غالب پدری در میان تاجیکهای امروزی هاپلوگروپ R1a Y-DNA است. ۴۵٪ از مردان تاجیک دارای R1a (M17)، ~18% J (M172)، ~8% R2 (M124) و ~8% C (M130 و M48) هستند. تاجیکهای پنجیکنت ۶۸ درصد R1a، تاجیکهای خوجنت ۶۴ درصد R1a به دست میآورند. فراوانی بالای هاپلوگروپ R1a در تاجیکها احتمالاً نشاندهنده یک اثر بنیانگذار قوی است. بر اساس آزمایش ژنتیکی دیگر، ۶۳ درصد از نمونههای مرد تاجیکستان از تاجیکستان دارای R1a هستند.خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref> (). <
گفته میشود در حدود ۱۰٪ از تاجیکها موی بلوند دارند، که بیشتر در ناحیهٔ زرافشان و پامیر فراوانند.[۴۸]
زبان[ویرایش]
نوشتار اصلی: فارسی |زبان های پامیری
تاجیکها از اقوام ایران شرقی و دارای پیشینهٔ چند هزار ساله، تاریخ پربار و گهرباری هستند و در ادوار تاریخ به زبانهای گوناگون سخن میگفتند. تاجیکها در گذشته به زبانهای سغدی، خوارزمی، باختری و .. سخن میگفتند.[۴۹] تاجیکها امروزه به زبانهای پارسی، و پامیری (شغنی، سنگلیچی، اشکاشمی، منجانی، واخی، روشانی و ..)سخن میگویند. زبان پارسی در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ایران و زبانهای پامیری در چین، پاکستان، تاجیکستان، افغانستان صحبت میشود. فارسی لهجههای محلی و منطقهای دارد؛ مثلاً فارسی بدخشی، فارسی دوشنبهگی، فارسی فرغانی، فارسی سمرقندی، مشهدی، تهرانی، اصفهانی، هراتی، کابلی، پنجشیری، فارسی لوگری و …. تاجیکهای ایران و شهرهایی مثل ورامین تنها گروهی از تاجیکها هستند که به وسیله حضور در ایران لهجه خاصی ندارند و به پارسی ایرانی سخن میگویند.
آنچه فارسی دری خوانده میشود، گونهٔ ادبی و رسمی فارسی است که در سراسر قلمرو فارسی تقریباً یکسان است. فارسیزبانی هندواروپایی از شاخهٔ هندوایرانی و زیرشاخهٔ زبانهای ایرانی است. فارسی تاجیکی زادهٔ زبان فارسی است که همراه با دری از لهجههای شرقی فارسی محسوب میشوند.
در تاجیکستان، زبان روسی نیز در امور دولتی و تجاری بهطور گسترده کاربرد میشود.
جشن نوروز[ویرایش]
مردم تاجیک همچون دیگر اقوام ایرانیتبار، آداب و آئین خاصی برای مراسم نوروز دارند و روز نوروز در تاجیکستان با سالشمار دهقانی تاجیکی، اول ماه فروردین و با حساب میلادی بیستویکم یا بیستودوم مارس شروع میشود که به نام «خیدیر ایام» یعنی «جشن بزرگ» معروف است. جشن نوروز در تاجیکستان، به ویژه بدخشانیان، جشنی ملی و دیرینه است. تاجیکها از نوروز بهعنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند. در این ایام، دیدوبازدید از اقوام و بزرگان صورت میگیرد، به مزارها میروند و قرآن و دعا میخوانند؛ همچنین در بدخشان، مدیحهسرایی در وصف پیامبر و امامان معصوم انجام میدهند. در مقابل در شب نوروز، کنار مزار بزرگواران که در بدخشان تاجیکستان به آن «آستان» گویند، آتش روشن میکنند و مردم به زیارت مزارها میروند و سنگ آتش را سه بار میبوسند و به دیدهها میمالند. این آئین میتواند بازمانده رسم زرتشتی «فروردینگان» باشد که اکنون هم در میان زرتشتیان معمول است.
شاگون بهار مبارک[ویرایش]
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند و گندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن «باج» میگویند. تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیر برنج، غوز حماچ، به این امید که تا پایان سال زندگیشان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی میدانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کردهاند به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید. همه لباس تازه به تن میکنند و کوچکترها در حالی که غنچهای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها میروند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو میکنند.[۵۰]
فرهنگ و موسیقی[ویرایش]
پوشش[ویرایش]
رباب[ویرایش]
رباب یکی از سازهای اصیل خراسان بزرگ است. گفته میشود نخستین بار در پامیر بدخشان ساخته شدهاست. رباب ساز بومی تاجیکهای پامیری است. امروزه در کنار تاجیکها پشتون، نورستانی، کشمیری و کالاشها و اقوامی که در رشته کوههای پامیر، هندوکش و قراقروم زندگی میکنند نیز بهطور سنتی از ساز رباب استفاده میکند.
همچنین رباب ساز ملی افغانستان است. رباب جزو سازهای رشتهای (مهتره) است و قدیمیترین آلت موسیقی اصیل افغانستان است. بهطور معمول طول این ساز حدوداً ۹۲ سانتیمتر است و دارای چهارده پرده است. رباب دارای بیست و یک سیم است که سه تار آن ملودی است و چند تار بم و تقویت کننده دارد. سیمهای تقویت کننده طنین رباب را افزایش میدهد. رباب بوسیله مضرابی سه گوش نواخته میشود و جز سازهای زخمه ای به حساب میآید. در افغانستان سه نوع رباب وجود دارد که با نامهای رباب بم یا بزرگ، رباب میانه و رباب زیرچه یا کوچک در میان مردم معروف هستند.[۵۱]
غیچَک[ویرایش]
غیچک یکی دیگر از سازهای اصلی قوم تاجیک است. بیشتر در استانهای تاجیک نشین شمالشرق(ولایت بدخشان، تخار، بغلان، کهندژ پنجشیر سمنگان)و ولایتهای شمالی افغانستان و در کشور تاجیکستان استفاده میشود.
فلک خوانی[ویرایش]
بدخشان جغرافیایی کلانی دارد و فرهنگهای رایج در آن نیز گوناگون است و این چند رنگی فرهنگی ولایتهای همجوار اش را نیز تحت تأثیر قرار دادهاست و یکی از آن فرهنگهای تأثیر گذارش موسیقی بدخشانی است که شاملِ دو حوزهای هنری میشود یکی موسیقی پامیری و دیگر آن موسیقی تخاری، موسیقی پامیری ریشه در موسیقی دوازده مقام دارد که شامل موسیقی نیایشی، موسیقی دف بزم و فلک خوانی میشود که در دو بدخشان افغانستان و تاجیکستان رایج است. و فلک خوانی را یکی از پُر طرفدارترین سبکهای موسیقی پامیری میدانند. سعد الله نعیم اُف یکی از موسیقیدانانِ تاجیکستان فلک خوانی را به دو نوع میداند یکی فلک خوانی دشتی و دیگری هم فلک خوانی راغی، او میگوید (فلک خوانی دشتی بدون استفاده از آلات موسیقی و بیشتر در صحرا و بیابان اجرا میشود و فریاد عنصر اصلی این سبک موسیقی است. آواز خوانان در فلک راغی که کمتر در تاجیکستان رایج است و بیشتر در افغانستان آنرا دوست دارند و اجرا میکنند از نی استفاده میشود. .[۵۲]
«انواع فلک خوانی»
در تاجیکستان سه نوع فلک معروف است: فلک دشتی، فلک آزاد و فلک راغی. رایجترین و مردمیترین آن فلک دشتی است که از اصالت بیشتر هم برخوردار است. فلک دشتی بدون ساز موسیقی اجرا میشود و عبارت است از همان دوبیتیها و رباعیات مردمی قدیمی که کشاورزان، مرد یا زن، به هنگام کار در مزرعه خود با صدای بلند میخواند. در منطقه اشکاشم بدخشان به این نوع فلک «فریاد» میگویند، چون فریاد، مهمترین عنصر فلک دشتی است که با لحن گریه در صدای آوازخوان اجرا میشود. فریادی که از اعماق قلب برخاسته و انتظار میرود که به گوش دور فلک برسد و خواستههای خواننده را برآورده کند.
«فلک خوانهای برجسته»
در تاجیکستان: رجب مد ولی یف، شریف جوره یف، آدینه هاشم، گرمینج ذوقی بیکف، صفرمحمد مرادف و مهمترین آن دولتمند خالف است. در افغانستان: میرافکن شغنانی، کریم فلک، جوره بیک کریم و رجب محمد جوره زاده از جمله خوانندگان و نوازندگان معروف فلکخوانی بودهاند.[۵۳]
رقص قَرسَک پنجشیر[ویرایش]
این رقص در بین مردم تاجیک ساکن منطقهٔ پنجشیر رواج دارد که با کف زدن و یک دایره اجرا میشود. معمولاً در قرصک ده تا پانزده نفر اشتراک میکنند. یک نفر دایره میزند و دو نفر دیگر شعرگویی میکنند یا رباعی میخوانند، که در آغاز مقام است.[۵۴]
دین[ویرایش]
امروزه بیشتر تاجیکها از اسلام سنی حنفی پیروی میکنند، همچنین اقلیتی از تاجیکهای اسماعیلی در بدخشان، و تاجیکهای شیعه دوازده امامی در استانهای هرات، بلخ، بدخشان، سرپل، قندهار، دایکندی، کابل، پروان، لوگر و … در بخشهای پراکنده زندگی میکنند.[۵۵][۵۶] افزونبر این، جوامع کوچک یهودی (مشهور به یهودیان بخارایی) از دوران باستان در شهرهای سمرقند و بخارا، و به تعداد کمتر در شهرهای هرات و کابل و جاهای دیگر زیستهاند. در سدهٔ بیستم یهودیان تاجیک به کشورهای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مهاجرت میکنند، اگر چه بیشتر این مهاجران پیوندهای خود با زادگاهشان را حفظ کردهاند. با توجه به ظهور مسیونرهای (مبلغان) مسیحی در آسیای میانه از زمان فروپاشی شوروی، جمعیت تاجیکان مسیحی تقریباً وجود دارد.
تحولات اخیر[ویرایش]
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگهای داخلی در افغانستان باعث احیای ملیگرایی تاجیکان در منطقه شدهاست. به ویژه تاجیکستان نقطهٔ کانونی این حرکت بوده. دولت تاجیکستان با آگاهی تمام کوشیدهاست تا میراث امپراتوری سامانیان، نخستین حکومت تاجیک مسلط بر منطقه را پس از حملهٔ تازیان دوباره زنده کند.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا دو شهر عمدهٔ تاجیکنشین با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی ضد زبان فارسی پیاده کردهاست.
حذف پسوند روسی از نام خانوادگی[ویرایش]
به گفته رستم شاهمراد، وزیر دادگستری تاجیکستان، حدود ۱۹ هزار نفر از ساکنان این کشور در ششماههٔ نخست سال ۲۰۱۴ میلادی نشانه (پسوند) روسی را از نام خانوادگی خود حذف کردند و در شناسنامههای خود، صاحب نامهای سنتی شدند. «اُف» و «آوا» نشانههای زبان روسی است که در انتهای نامهای مردانه و زنانهٔ شهروندان تاجیکستان وجود دارد. امام علی رحمان رئیسجمهوری تاجیکستان نیز سالها پیش نشانهٔ روسی را از نام خانوادگی خود حذف کرد.[۵۷]
چهرههای سرشناس[ویرایش]
دانشمندان
- ابوحنیفه[۵۸][۵۹][۶۰] ابوحَنیفه (۸۰–۱۵۰ ه.ق) فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت است.
- ابن سینا- ۳۵۹–۲ تیر ۴۱۶ خورشیدی-همهچیزدان، پزشک، ریاضیدان، اخترشناس، فیزیکدان، جغرافیدان، شاعر، فیلسوف و موسیقیدان-اهل بخارا
- ابوریحان بیرونی (۳ ذیحجه ۳۶۲ – بعد از سال ۴۴۲ ه.ق)، دانشمند و همهچیزدان، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار و طبیعیدان-اهل کاث، خوارزم
- یحیی بن خالد برمکی-دانشمند، سیاستدان و وزیر عباسیان‐اهل استان بلخ
- فضل بن سهل سرخسی-دانشمند و سیاستمدار‐اهل استان مرو
- ابو معشر بلخی- جغرافیدان و دانشمند
- محمد ایاز نیازی-دانشمند و روحانی‐اهل استان بدخشان
- محمد بخاری- دانشمند دینی و نویسنده کتاب احادیث صحیح بخاری
- محمد ترمذی-پژوهشگر اسلامی و گردآورنده احادیث-او تاجیکتبار پارسی زبان اهل شهر ترمذ بود
مبارزین
- غیاث الدین غوری بنیانگذار سلسله شاهنشاهی غوریان
- محمد داوود داوود_جنرال داوود، از ژنرالان تاجیک اهل استان تخار، فرمانده پولیس زون ۳۰۳ پامیر بود. او از چهرههای شناخته شده ضد طالبان بود.
- مولانا شاه جهان نوری-فرمانده مبارز جنگ با شوروی و مبارزه علیه گروه طالبان-اهل فرخار استان تخار
حبیبالله کلکانی پادشاه افغانستان و رهبر جنبش سقاویها اهل شهرستان کلکان استان کابل-افغانستان
- میر مسجدی خان-از رهبران برجسته مقاومت جنگ علیه انگلیس
- احمد شاه مسعود_قهرمان ملی افغانستان و فرمانده شورای نظار
شاعران و نویسندگان
- خلیلالله خلیلی-مشهور به استاد خلیلی (زادهٔ ۱۲۸۶ در کابل – درگذشتهٔ ۱۳۶۶ خورشیدی در اسلامآباد) شاعر فارسیگوی و تاجیکتبار معاصر افغانستان است.
- مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر پارسی زبان و صوفی اهل استان بلخ
- جامی
- خوارزمی
- سنایی غزنویی
- رودکی سمرقندی-نخستین شاعر مشهور پارسیسرا، در دورهٔ پادشاهی سامانیان اهل پنجرود از توابع سمرقند است
- رابعه بلخی مادر شعر فارسی اهل بلخ
مخفی بدخشی-شاعر زن پارسی زبان اهل استان ولایت بدخشان-افغانستان
- پیرو سلیمانی-شاعر و نویسنده تاجیکتبار اهل بخارا
- ناصرخسرو-از شاعران بزرگ فارسیزبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد و از مبلغان مذهب اسماعیلی بود
- واصف باختری شاعر پارسی زبان اهل استان بلخ-افغانستان
- لیلا صراحت-لیلا صراحت روشنی (۲۳ جوزا ۱۳۳۷-۳۱سرطان۱۳۸۳) شاعر، نویسنده و روزنامهنگار اهل استان پروان بود
- نجیب بارور-نویسنده و شاعر اهل استان پنجشیر-افغاستان
- قهار عاصی_شاعر اهل استان پنجشیر-افغانستان
- صوفی عشقری_شاعر و صوفی اهل استان کابل (پغمان)-افغانستان
- مولانا حیدری وجودی_نویسنده، شاعر، عارف و مولاناشناس اهل استان پنجشیر-افغانستان
- لایق شیرعلی-شاعر بزرگ تاجیک اهل سغد-تاجیکستان
- خالد حسینی_نویسنده اهل استان هرات
- محمدکاظم کاظمی_نویسنده و شاعر اهل استان هرات
- بیرنگ کوهدامنی-نویسنده و شاعر اهل استان کابل-افغانستان
- رهنورد زریاب-نویسنده و روزنامهنگار اهل استان غزنی-افغانستان
- پرتو نادری_نویسنده، شاعر و فعال اجتماعی اهل استان بدخشان_افغانستان
- خواجه عبدالله انصاری-دانشمند و عارف صوفی مسلک اهل هرات- او به عنوان یکی از نوابغ ادبی و چهرههای شاخص و خراسان قدیم در قرن ۱۱ میلادی/ ۵ ه.ق شناخته میشود
- شهید بلخی- شاعر و دانشمند دوره سامانی
- مهستی گنجهای- از شاعران معروف
- کمال خجندی-شاعر و عارف بزرگ اهل خجند-تاجیکستان
- صدرالدین عینی نویسنده بزرگ تاجیک اهل تاجیکستان
- امیر خسرو دهلوی- شاعر، موسیقیدان و عارف- اهل استان بلخ
سیاستمداران
- ببرک کارمل_سیاستمدار و رهبر جناح پرچم
- برهانالدین ربانی-رهبر حرب جمعیت اهل استان بدخشان
- عبداللطیف پدرام-سیاستمدار، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، عضو مجلس نمایندگان از استان بدخشان و رهبر حزب کنگره ملی در افغانستان است.
- رنگین دادفر سپنتا-سیاستمدار تاجیک اهل استان هرات- وی مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه پیشین بود
- صلاحالدین ربانی‐سیاستمدار اهل استان بدخشان
- عطا محمد نور-سیاستمدار
- امامعلی رحمان_رئیسجمهور کشور تاجیکستان
- حبیبالرحمان پدرام-سیاستمدار اهل استان هرات-او نماینده مردم استان هرات در مجلس نمایندگان در دوره جمهوریت افغانستان بود.
- احمد مسعود_سیاستمدار ورهبر جبهه مقاومت ملی، او فرزند احمدشاه مسعود است
- نیلوفر ابراهیمی‐سیاستمدار و نماینده مردم بدخشان در پارلمان
- هرثمه بن اعین-سیاست مدار و فرمانده دوره عباسیان ‐اهل استان بلخ
هنرمندان
- کمالالدین بهزاد-استاد نقاش-اهل استان هرات
- دولتمند خالف-موسیقیدان فلک سرا و نوازده اهل تاجیکستان
- زهره شورانگیز-موسیقی دان اهل استان کابل-افغانستان
- در محمد کشمی-آوازخوان، استاد موسیقی محلی، فلک خوان هنرمند اهل استان بدخشان
- میر مفتون- خواننده و نوازنده اهل استان بدخشان-خراسان
- مسیح سیغانی بازیکن فوتبال اهل استان بامیان-خراسان
- امیر خسرو دهلوی- شاعر، موسیقیدان و عارف- اهل استان بلخ
جستارهای وابسته[ویرایش]
- ازبکسازی
- گویش مدک لشتی
- انجمن پیوند
- امارت بخارا
- ایران بزرگ
- پارسیوان
- پامیریها
- پشتونسازی
- تاجیکهای افغانستان
- تاجیکهای پاکستان
- تاجیکهای چین
- خانات بخارا
- خراسان بزرگ
- سارتها
- شهرستان خودمختار تاشکورگان تاجیک
- فارسیزبانان
- مردم جغتایی
- مردم خردوریها
- مرکز فرهنگ تاجیک سمرقند
- کوچ اجباری اهالی مرو به امیرنشین بخارا
- ورامین
- یهودیان بخارایی
منابع[ویرایش]
- ↑ Country Factfiles. — Afghanistan, page 153. // Atlas. Fourth Edition. Editors: Ben Hoare, Margaret Parrish. Publisher: Jonathan Metcalf. First published in Great Britain in 2001 by Dorling Kindersley Limited. London: دورلینگ کیندرزلی، 2010, 432 pages. شابک ۹۷۸۱۴۰۵۳۵۰۳۹۶ "Population: 28.1 million
Religions: Sunni Muslim 84%, Shi'a Muslim 15%, other 1%
Ethnic Mix: Pashtun 38%, Tajik 27%, Hazara 19%, Uzbek, Turkmen, other 18%" - ↑ «TAJIKISTAN». CIA. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۷. دریافتشده در ۲۳ فوریه ۲۰۱۹.
- ↑ Richard Foltz (1996). "The Tajiks of Uzbekistan". Central Asian Survey. 15 (2): 213–216. doi:10.1080/02634939608400946.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Karl Cordell, "Ethnicity and Democratisation in the New Europe", Routledge, 1998. p. 201: "Consequently, the number of citizens who regard themselves as Tajiks is difficult to determine. Tajikis within and outside of the republic, Samarkand State University (SamGU) academic and international commentators suggest that there may be between six and seven million Tajiks in Uzbekistan, constituting 30% of the republic's 22 million population, rather than the official figure of 4.7%(Foltz 1996;213; Carlisle 1995:88). خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Karl Cordell 1999. pg 201» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Lena Jonson (1976) "Tajikistan in the New Central Asia", I.B.Tauris, p. 108: "According to official Uzbek statistics there are slightly over 1 million Tajiks in Uzbekistan or about 3% of the population. The unofficial figure is over 6 million Tajiks. They are concentrated in the Sukhandarya, Samarqand and Bukhara regions." خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Lena Jonson 2006. pg 108» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Russian 2010 Census results; see also Ethnic groups in Russia
- ↑ This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people from Afghanistan the United States is estimated as 80,414 (2005). United States Census Bureau. "US demographic census". Archived from the original on 12 February 2020. Retrieved 2008-01-23. Of this number, approximately 65% are Tajiks according to a group of American researchers (Barbara Robson, Juliene Lipson, دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در ایست بی، Mariam Mehdi). Robson, Barbara and Lipson, Juliene (2002) "Chapter 5(B)- The People: The Tajiks and Other Dari-Speaking Groups" بایگانیشده در ۲۰۱۰-۰۱-۲۷ توسط Wayback Machine The Afghans – their history and culture Cultural Orientation Resource Center, Center for Applied Linguistics, Washington, D.C. , OCLC 56081073.
- ↑ "Ethnic composition of the population in Kyrgyzstan 1999–2007" (PDF). Archived from the original (PDF) on 13 November 2013. Retrieved 2012-06-11.
- ↑ "塔吉克族". www.gov.cn. Retrieved 6 December 2016.
- ↑ This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people with descent from Afghanistan in Canada is 48,090 according to Canada's 2006 Census. Tajiks make up an estimated 27% of the population of Afghanistan. The Tajik population in Canada is estimated from these two figures. Ethnic origins, 2006 counts, for Canada بایگانیشده در ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine.
- ↑ State statistics committee of Ukraine – National composition of population, 2001 census (Ukrainian)
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ John Perry (۲۰۰۹-۰۷-۲۰). «TAJIK i. THE ETHNONYM: ORIGINS AND APPLICATION». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۱-۱۹.
- ↑ "Tajiks". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-12-03.
- ↑ «Tajikistan». www.newworldencyclopedia.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۸.
- ↑ «Samanid dynasty». www.newworldencyclopedia.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۸.
- ↑ «ویکیپدیای انگلیسی بخش امپراطوری سامانی».
- ↑ «Samanid dynasty - New World Encyclopedia». www.newworldencyclopedia.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۸.
- ↑ «بلخ؛ کتیبهٔ شاه اسماعیل سامانی، هدیه عطامحمد نور افتتاح شد | خبرگزاری دید». ۲۰۲۱-۰۳-۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۸.
- ↑ Felmy, Sabine (1996). The voice of the nightingale: a personal account of the Wakhi culture in Hunza. کراچی: انتشارات دانشگاه آکسفورد. p. 4. ISBN 0-19-577599-6.
- ↑ Arlund, Pamela S. (2006). An Acoustic, Historical, And Developmental Analysis Of Sarikol Tajik Diphthongs. Ph.D Dissertation. The University of Texas at Arlington. p. 191. Archived from the original on 10 December 2013.
{{cite book}}
: Cite has empty unknown parameter:|coauthors=
(help) - ↑ دانشنامهٔ ایران، سرواژهٔ 'تاجیک'.
- ↑ لغتنامۀ دهخدا، سرواژهٔ 'دهقان'.
- ↑ «پیرامون خاستگاه واژه تاجیک (تاجیکان بیدار شوید، تبار وتاریخ سرزمین نیاکان خود را بشناسید)». دکتربصیر کامجو. ۱۳۹۵-۰۷-۲۱. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامدکتربصیر کامجو
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ تاجیکان در گذرگاه تاریخ نوشته شده توسط پروفیسور رسول رهین، سابق استاد دانشگاه کابل
- ↑ مانی، دکتر فرهمند (۱۴۰۲-۰۲-۲۶). «درنگی بر مفهوم و هویت تاجیکیخراسانی در فرهنگ زبانفارسی افغانستان». دریافتشده در ۱۴۰۲-۰۷-۲۷.
- ↑ https://www.panjshirnews.com/news/2749/درنگی-مفهوم-هویت-تاجیکی-خراسانی-فرهنگ-زبان-فارسی-افغانستان
- ↑ مانی، دکتر فرهمند (۱۴۰۲-۰۲-۲۶). «درنگی بر مفهوم و هویت تاجیکیخراسانی در فرهنگ زبانفارسی افغانستان». دریافتشده در ۱۴۰۲-۰۷-۲۷.
- ↑ سامانی، صفار (۱۴۰۲-۰۱-۱۲). «دودمانهای محلی تاجیکان خراسان». دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ https://www.rudabe.com/archives/5019?amp=1
- ↑ https://www.rudabe.com/archives/5019?amp=1/دودمان-های-محلی-تاجیکان-خراسان/
- ↑ https://www.rudabe.com/archives/5019?amp=1/دودمان-های-محلی-تاجیکان-خراسان/
- ↑ کامجو، دکتر بصیر (۲۰۱۴-۱۲-۱۹). «پادشاهان آریایی:شاهنشاهی غوریان». جام غور. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ Country Profile: Afghanistan". Library of Congress Country Studies on Afghanistan. August 2008. Retrieved October 10, 2010.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Richard Foltz (1996). "The Tajiks of Uzbekistan". Central Asian Survey. 15 (2): 213–216. doi:10.1080/02634939608400946. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Foltz» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Carlson, "Uzbekistan: Ethnic Composition and Discriminations", Harvard University, August 2003
- ↑ The Tajiks of Uzbekistan, Central Asian Survey (1996), 15(2), 213-216
- ↑ Svante E. Cornell, "Uzbekistan: A Regional Player in Eurasian Geopolitics?" بایگانیشده در ۵ مه ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine, European Security, vol. 20, no. 2, Summer 2000.
- ↑ https://www.azargoshnasp.net/recent_history/pan_turkist_philosophy/tajikanbadbakhtuzbekistan.htm
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷.
- ↑ http://tajikam.com/index.php?option=com_content&task=view&id=68
- ↑ Национальный состав населения по республикам СССР 1989 года Институт демографии Национального исследовательского университета "Высшая школа экономики"
- ↑ https://www.iess.ir/fa/analysis/3257/
- ↑ «نEthnic Groups of North, East, and Central Asia: An Encyclopedia». ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۴-۲۷.
- ↑ آخند زاده، عارف حسن خان (۲۰۲۳-۰۱-۲۳). «نگاهی بر جامعه تاجیک در پاکستان». عارف حسن آخندزاده. آریا پرس. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۶.
- ↑ «The Tajik ethnic minority Ëþ¼ª¿Ë×å». بایگانیشده از اصلی در ۲۱ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۶ دسامبر ۲۰۱۰.
- ↑ «قوم تاجیکهای ورامین». پورتال تاریخی شهرستان ورامین. varamincity.ir. ۱۳۹۰-۰۶-۱۲. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۲-۲۰.
- ↑ Around the Roof of the World. Nicholas Shoumatoff, Nina Shoumatoff (2000). University of Michigan Press. p.9. ISBN 0-472-08669-3
- ↑ https://www.arianfar.com/books/2012080801.pdf
- ↑ «نگاهی به آیین های نوروزی در تاجیکستان». imna.ir. ۱۴۰۱-۰۱-۰۴.
- ↑ «موسیقی افغانستان و سازها و سبکهای آن». ساعدنیوز. ۱۴۰۰-۰۳-۲۰. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ https://radionowruz.com/durham-mohammad-kashmi/
- ↑ https://dekhalat.com/31341/فلک-خوانی-فریادی-در-گوش-فلک/
- ↑ «تارنمای «سلام وطندار»، برنامه «مصاحبه با هنرمند» در سفر اول به پنجشیر». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اوت ۲۰۱۱. دریافتشده در ۹ مارس ۲۰۱۱.
- ↑ ویکیپدیای انگلیسی. «ویکیپدیای انگلیسی».
- ↑ «اسماعیلیه در افغانستان». hawzah.net. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۹.
- ↑ ۱۹ هزار تاجیک نشانۀ روسی را از نام خانوادگی خود حذف کردند خبرگزاری انتخاب
- ↑ S. H. Nasr (1975), "The religious sciences", in R.N. Frye, The Cambridge History of Iran, Volume 4, Cambridge University Press. p.474: "Abū Ḥanīfah, who is often called the "grand imam"(al-Imam al-'Azam) was Persian
- ↑ Cyril Glasse, "The New Encyclopedia of Islam", Published by Rowman & Littlefield, 2008. p.23: "Abu Hanifah, a Persian, was one of the great jurists of Islam and one of the historic Sunni Mujtahids"
- ↑ Schacht: „Abū Ḥanīfa an-Nuʿmān“. 1960, S. 123a.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «IranicaDupree» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «Canada» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «China-AW» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
تعریف شده درون <references>
با نام «ethnic» محتوایی ندارد. ().
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «USA» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «TZ» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «UNIRAN» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «Pakistan» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «CIA-af» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
تعریف شده درون <references>
با نام «CIA-tj» محتوایی ندارد. ().
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «CIA-uz» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «census2002» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «EofI-Afghanistan» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «EofI-Tadjik» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «Relief» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Tajik people». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۳ ژانویهٔ ۲۰۰۷.
- جان پِری (John Perry). "تاجیک: قومواژه، خاستگاهها و کاربرد (TAJIK i. THE ETHNONYM: ORIGINS AND APPLICATION)" (به انگلیسی). دانشنامهٔ ایرانیکا. Retrieved 14 March 2011.
- رحیم مسلمانیان قبادیانی. «تاجیک». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۱۷ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۴ مارس ۲۰۱۱.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ تاجیکها موجود است. |
پیوند به بیرون[ویرایش]
- وبگاه تاجیکم
- پروفسور لعلزاد (ژوئیهٔ ۲۰۱۱). «تاجیکان در منابع تاریخی» (PDF). تارنمای اینترنتی خراسانزمین.
- اقوام در افغانستان
- اقوام در ایران
- اقوام در پاکستان
- اقوام در تاجیکستان
- اقوام آسیای میانه
- اقوام آسیا
- اقوام فارسیزبان
- جوامع مسلمان
- گروههای قومی جداشده توسط مرزهای بینالمللی
- مردمان ایرانیتبار
- مردمان تاجیک
- آریاییها
- تاجیکستان
- شهر سمرقند
- شهر بخارا
- افغانستان
- پشتونها
- مردم پشهای
- نورستانیها
- زبان فارسی
- ولایت کابل
- ولایت هرات
- شهر کابل
- بلخ
- تخارستان
- اقوام در ازبکستان