اعمال جنسی زنان زن‌آمیز

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دو زن در حال بوسیدن یکدیگر که همزمان یکی از زنان کُس دیگری را می‌مالد
دو زن در حال طبق‌زنی در پوزیشن قیچی
دو زن در پوزیشن ۶۹ در حالی که یکی از آنها برای دیگری فرج‌لیسی (کُس‌لیسی) می‌کند

اعمال جنسی زنان زن‌آمیز، بدون توجه به گرایش جنسی آنها، فعالیت‌های جنسی شامل زنانی است که با زنان آمیزش می‌کنند. زنی که با زن دیگری رابطه جنسی برقرار می‌کند، اگر منحصراً مجذوب زنان باشد، ممکن است لزبین یا اگر منحصراً مجذوب زنان نباشد، می‌تواند به عنوان دوجنس‌گرا شناخته شود یا اگر به‌طور انحصاری مجذوب جنسی نباشد، دوجنس‌گرا است. این اصطلاح همچنین ممکن است به یک زن دگرجنس‌گرا یا غیرجنس‌گرا گفته شود که از تمایلات جنسی خود مطمئن نیست یا در حال بررسی جنسیت خود است.

روابط عاطفی یا جنسی بین افراد معمولاً در معرض میل جنسی و برانگیختگی جنسی قرار می‌گیرند که سپس منجر به فعالیت جنسی برای آزادسازی جنسی می‌شود. بیان فیزیکی از صمیمیت بین زنان به شرایط رابطه و همچنین تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و دیگر تأثیرگذاری‌ها بستگی دارد.[۱] در برخی از کشورها، اعمال جنسی زنان زن‌آمیز همراه با اعمال جنسی مردان مردآمیز مجرمانه تلقی می‌شوند.

رفتارها[ویرایش]

عمومی[ویرایش]

معمولاً زنان به نمایش محبت مانند بوسیدن گونه یا در آغوش گرفتن. بوسه بر لب، بوسه یا در آغوش گرفتن طولانی مدت، یا سایر اشکال لمس، ممکن است جنسی تلقی شود یا نشود، می‌پردازند. شر هیت، مدرس جنسی و فمینیسم اظهار داشت که یکی از یکی از سوژه‌های تحقیقاتی زنانه او نوشته بود: «رابطه جنسی با یک زن شامل: لمس کردن، بوسیدن، لبخند زدن، جدی نگاه کردن، در آغوش گرفتن، صحبت کردن، ارتباط دیجیتالی، نوازش، نگاه کردن، لیسیدن، درآوردن لباس، بعداً به یاد آوردن، صدا درآوردن، گاهی به آرامی گاز گرفتن، گاهی گریه کردن و با هم نفس و آه کشیدن است.»[۲]

درآوردن لباس در مقابل شریک جنسی، درآوردنِ لباسِ شریک جنسی یا انجام اعمال صمیمانه فیزیکی، مانند لمس نواحی شهوت‌خیز شریک جنسی با استفاده از دست، زبان یا بقیه دهان، ممکن است به عنوان نشانه‌ای از تمایل شریک جنسی به فعالیت جنسی در نظر گرفته شود. یک محرک جنسی یا برانگیختگی جنسی، ممکن است احساسات شهوانی را در هر دو طرف ایجاد کند. اجازه دادن به چنین اعمال صمیمانه فیزیکی، به ویژه تحریک سینه‌ها و نوک سینه‌های شریک جنسی، نشانه‌ای از علاقه متقابل به فعالیت جنسی است.[نیازمند منبع]

دهان، لب‌ها و زبان می‌تواند مناطق حساسی در بدن زنان باشند. آنها معمولاً توسط شرکا در مراحل ابتدایی و در طول فعالیت جنسی، برای بوسیدن، مکیدن، لیسیدن یا به‌طور خاص برای آمیزش جنسی دهانی استفاده می‌شوند. تحریک سینه‌های همسر، از جمله تحریک دهانی یا دستی نوک پستان‌ها، نوعی عشق‌بازی است. تحریک سینه و نوک پستان زنان یکی از جنبه‌های رایج فعالیت جنسی است.[۳] تحریک نوک سینه زنان باعث تولید و آزادسازی اکسی‌توسین و پرولاکتین می‌شود.[۴] در طی تحریک نوک سینه‌ها، مقادیر زیادی اکسی‌توسین ترشح می‌شود که به‌طور معمول سینه‌ها را برای شیردهی آماده می‌کند. علاوه بر ایجاد احساسات مادرانه در زن، از اضطراب او نیز می‌کاهد و پیوند و اعتماد را افزایش می‌دهد.[۵][۶]

ارگاسم شامل اعمال غیرارادی از جمله اسپاسم عضلانی در نواحی مختلف بدن، احساس سرخوشی عمومی و اغلب حرکات و صداهای بدن است.[۷] دوره پس از ارگاسم، که به عنوان دوره بازگشتی شناخته می‌شود، اغلب یک تجربه آرامش بخش است که به ترشح هورمون‌های عصبی اکسی‌توسین و پرولاکتین نسبت داده می‌شود.[۷][۸]

اگرچه به‌طور کلی گزارش شده است که زنان دوره بازگشتی را تجربه نمی‌کنند و بنابراین می‌توانند یک ارگاسم اضافی (یا چندین ارگاسم) بلافاصله پس از دوره اول داشته باشند،[۷][۹] اما برخی منابع ادعا می‌کنند که زنان قادر به تجربه یک دوره بازگشتی هستند چرا که ممکن است پس از ارگاسم لحظه‌ای داشته باشند که تحریک جنسی بیشتر اثر هیجانی نداشته باشد.[[۸][۱۰]

رابطه جنسی دهانی، رابطه جنسی دستی و طبق‌زنی[ویرایش]

تحریک کلیتوریس یا سایر قسمت‌های فرج (فرج‌لیسی) با استفاده از لب و زبان نوعی آمیزش جنسی دهانی است که معمولاً بین زنان انجام می‌شود و مانند تحریک دهانی نوک سینه‌ها، می‌تواند علاوه بر استفاده از لب یا زبان، استفاده از دندان‌ها را نیز شامل شود.[۱۱][۱۲] تحریک دهانی مقعد (مقعدلیسی) کمتر انجام می‌شود.[۱۲][۱۳]

رابطه جنسی دستی بین زنان شامل انگشت کردن است که استفاده از انگشتان برای تحریک فرج یا واژن شخص دیگری است و همچنین انگشت کردن مقعدی که استفاده از انگشتان برای تحریک مقعد شخص دیگری است. تحریک فرج، و به ویژه کلیتوریس، رایج‌ترین راه برای رسیدن زنان به ارگاسم است.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] ماساژ داخل واژن ممکن است ناحیه بسیار حساسی به نام «نقطه جی» را تحریک کند. در برخی از زنان، تحریک ناحیه نقطه جی ارگاسم شدیدتری نسبت به تحریک مستقیم کلیتوریس ایجاد می‌کند.[۱۸] برای نفوذ عمیق‌تر به واژن، مقعد یا دهان، می‌توان از دیلدو، دیلدو بنددار یا سایر اسباب‌بازی‌های جنسی استفاده کرد.

طبق‌زنی یک نوع آمیزش جنسی بدون دخول رایج بین زنان است[۱۱][۱۲][۱۹][۲۰] و نوعی آمیزش جنسی مالشی یا تن مالی است، که معمولاً شامل تماس فرج به فرج یا مالیدن فرج خود به ران، شکم، باسن، بازو یا سایر اعضای بدن شریک جنسی است و اغلب با موقعیت «قیچی» آن شناخته می‌شود. این نوع آمیزش ممکن است با انجام تعدادی از روش‌های آمیزش جنسی، از جمله میسیونری، زن روی مرد، داگی استایل یا سایر پوزیشن‌ها به دست آید.[۲۱][۲۲] همچنین ممکن است با انگشت کردن یا نفوذ با یک دیلدو همراه باشد.[۱۱][۲۰][۲۳]

تصویر ادوارد-آنری آوریل از فرج‌لیسی در زندگی سافو

سلطه‌گری، سلطه‌پذیری، بی‌دی‌اس‌ام[ویرایش]

در مواردی، برای تنوع، یا به صورت منظم یا روتین، یک زن ممکن است نقش منفعلانه ای را در طول فعالیت جنسی به عهده بگیرد و اجازه دهد که شریک جنسی او مسئولیت ارضای جنسی او را بر عهده گیرد، که می‌تواند جنبه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری نیز باشد. به عنوان مثال، فردی که در حالت داگی استایل قرار دارد ممکن است به صورت منفعل باشد و به انواع عملیات جنسی تن دهد، عموماً به انتخاب شریک فعال، مانند انگشت کردن، ماساژ یا تحریک نواحی شهوت‌خیز، از جمله اندام تناسلی، نوک سینه‌ها یا باسن و دریافت درکونی جنسی باشد.[۲۴] شریک فعال همچنین می‌تواند یک اسباب بازی جنسی مانند دیلدو یا ویبراتور را وارد واژن یا مقعد کند.

برای اطمینان از انفعال و تقویت احساس تسلیم یا سلطه‌پذیری واقعی زنانه، یک شریک ممکن است در حالت اسارت (مانند بستن دست‌بند) یا سایر فعالیت‌های بی‌دی‌اس‌ام نیز شرکت کند.[۱۱][۲۰] در طول اسارت جنسی، شریک محدود به‌طور کلی در معرض انواع اعمال جنسی است و نمی‌تواند در فعالیت جنسی پیش رو دخالت کند. او برای رضایت جنسی به اعمال شریک جنسی خود وابسته است که می‌تواند نوع و سرعت فعالیت جنسی را انتخاب کند یا اسباب بازی‌های جنسی را معرفی کند. برای مثال، می‌توان از دهان‌بند برای بستن دهان و محدود کردن صدا یا آه کشیدن شریک جنسی استفاده کرد و همچنین از او خواسته شود که در طول فعالیت جنسی به روشی مشابه از پستانک بزرگسالان استفاده کند. شریک فعال ممکن است رضایت جنسی خود را از رساندن شریک جنسی خود به ارگاسم به دست آورد.[نیازمند منبع]

تحقیق و دیدگاه[ویرایش]

نقاشی سال ۱۹۲۵ گردا وگنر از دو زن مشغول فعالیت جنسی در رختخواب

در سال ۱۹۵۳، آلفرد کینزی در کتاب «رفتار جنسی در زنان» مستند کرد که طی پنج سال گذشته، ۷۸٪ از زنان در ۶۰٪ تا ۱۰۰٪ از برخوردهای جنسی با زنان دیگر ارگاسم داشته‌اند، در حالی که این میزان برای سکس دگرجنسگرا ۵۵٪ بود.[۲۵] کینزی این تفاوت را به این واقعیت نسبت داد که شریک‌های زن بهتر از شریک‌های مرد با تمایلات جنسی زنان و روش‌های بهینه‌سازی رضایت جنسی زنان آشنا هستند. به‌طور مشابه، مطالعات توسط محققانی مانند مسترز و جانسون نشان داد که رفتارهای جنسی لزبین‌ها بیشتر دارای ویژگی‌هایی است که با رضایت جنسی مرتبط است یا اینکه شریک‌های زن بیشتر بر جنبه‌های عاطفی عشق‌ورزی تأکید می‌کنند.[۲۶][۲۷][۲۸] مطالعه مسترز و جانسون در سال ۱۹۷۹ دربارهٔ تمرینات جنسی لزبین‌ها نتیجه گرفت که برخوردهای جنسی لزبین‌ها شامل تماس جنسی کل بدن بیشتر به جای تماس متمرکز بر اندام تناسلی، نگرانی یا اضطراب کمتر دربارهٔ دستیابی به ارگاسم، جسارت جنسی بیشتر و ارتباط دربارهٔ نیازهای جنسی، روابط جنسی طولانی‌تر و رضایت بیشتر از کیفیت کلی زندگی جنسی است.[۲۶][۲۷]

مطالعات پپر شوارتز و فیلیپ بلومشتاین (۱۹۸۳) و دایان هولمبرگ و کارن ال. بلر (۲۰۰۹) تحقیقاتی را که نشان می‌دهد زنان در روابط همجنسگرا بیشتر از همتایان دگرجنسگرای خود رضایت جنسی دارند، مورد تردید قرار دادند. شوارتز نتیجه‌گیری کرد که زوج‌های لزبین در روابط متعهد کمتر از هر نوع زوج دیگری رابطه جنسی دارند و به‌طور کلی تجربهٔ نزدیکی جنسی کمتری با طولانی شدن رابطه دارند، هرچند که این مطالعه مورد بحث قرار گرفته است.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] مطالعهٔ هولمبرگ و بلر، که در مجله تحقیقات جنسی منتشر شد، نشان داد که زنان در روابط همجنسگرا همان میزان تمایل جنسی، ارتباط جنسی، رضایت جنسی و رضایت از ارگاسم را مانند همتایان دگرجنسگرای خود دارند.[۳۳] تحقیقات بیشتر توسط بلر و پوکال (۲۰۱۴) نیز نتایج مشابهی گزارش کردند، به طوری که زنان در روابط همجنسگرا سطوح مشابهی از رضایت جنسی کلی و سطح پایین‌تری از فراوانی جنسی گزارش کردند. با این حال، این مطالعهٔ اخیر نیز گزارش داد که زنان در روابط همجنسگرا زمان بیشتری را در برخوردهای جنسی صرف می‌کنند - اغلب بیش از دو ساعت در هر برخورد؛ بنابراین، آنچه که همجنس‌گرایان ممکن است از نظر فراوانی فاقد آن باشند، ممکن است با مدت زمان طولانی‌تری جبران کنند.[۳۴]

با توجه به سهولت یا دشواری دستیابی به ارگاسم، تحقیقات‌هایت (با وجود محدودیت‌های روش‌شناختی) نشان داد که اکثر زنان برای ارگاسم به تحریک کلیتورال (خارجی) نیاز دارند که می‌تواند «آسان و قوی باشد، با تحریک مناسب» و این نیاز برای تحریک کلیتورال علاوه بر شناخت بدن خود دلیلی است که اکثر زنان با خودارضایی راحت تر به ارگاسم می‌رسند.[۳۵][۳۶] با تکرار یافته‌های کینزی، مطالعات توسط محققانی مانند پلپاو، فینگرهات و بیلز (۲۰۰۴) و دیاموند (۲۰۰۶) نشان می‌دهد که همجنس‌گرایان در تعاملات جنسی بیشتر و آسان‌تر ارگاسم دارند تا زنان دگرجنسگرا.[۳۷]

ترجیحات برای روش‌های جنسی خاص در روابط همجنسگرا نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. مسترز و جانسون نتیجه گرفتند که نفوذ واژنی با دیلدو نادر است و همجنس‌گرایان تمایل به انجام تحریک کلیتورال بیشتری نسبت به تحریک مستقیم کلیتورال دارند که این حالت نیز اغلب در روابط دگرجنسگرا مشاهده می‌شود.[۳۸] در مورد سکس دهانی، اعتقاد رایج که همه زنان همجنسگرا درگیر فرج‌لیسی می‌شوند، با تحقیقات در این زمینه تناقض دارد. برخی از زنان همجنس‌گرا یا دوجنسگرا از سکس دهانی خوششان نمی‌آید زیرا از تجربهٔ آن لذت نمی‌برند یا به دلیل عوامل روانی یا اجتماعی، مانند داشتن احساس ناپاکی.[۳۹][۴۰][۴۱] دیگر زنان همجنس‌گرا یا دوجنسگرا بر این باورند که سکس دهانی ضروری است یا به‌طور کلی تعریف‌کنندهٔ فعالیت جنسی همجنس‌گرا است.[۴۲][۴۳] در زوج‌های همجنس‌گرا بیشتر احتمال دارد که نارضایتی یک زن از فرج‌لیسی را به عنوان یک مشکل تلقی کنند تا زوج‌های دگرجنسگرا، و معمولاً برای غلبه بر موانع آن به دنبال مشاوره می‌روند.[۴۴]

نقاشی اواخر قرن نوزدهم اثر ادوار-آنری آوریل که استفاده از دیلدو را نشان می‌دهد.

برخی از همجنس‌گراها آمیزش جنسی مقعدی را تمرین می‌کنند.[۴۵] در سال ۱۹۸۷، یک مطالعه غیرعلمی توسط مونسن بر روی بیش از ۱۰۰ عضو یک سازمان اجتماعی همجنس‌گراها در کلرادو انجام شد. وقتی از آن‌ها پرسیده شد که در ده برخورد جنسی اخیر خود از چه تکنیک‌هایی استفاده کرده‌اند، ۱۰۰٪ بوسیدن، مکیدن سینه‌ها و تحریک دستی کلیتورال را گزارش کردند؛ بیش از ۹۰٪ بوسیدن فرانسوی، سکس دهانی و وارد کردن انگشت در واژن را گزارش کردند؛ و ۸۰٪ طبق‌زنی را گزارش کردند. همجنس‌گراهای دههٔ سی دو برابر بیشتر از گروه‌های سنی دیگر درگیر تحریک مقعدی (با انگشت یا دیلدو) بودند.[۴۶] مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۴ از زنان همجنس‌گرا در کانادا و ایالات متحده نشان داد که ۷٪ از آن‌ها حداقل یک بار در هفته درگیر تحریک یا نفوذ مقعدی بوده‌اند؛ حدود ۱۰٪ این کار را ماهانه انجام می‌دادند و ۷۰٪ اصلاً انجام نمی‌دادند.[۴۷]

در سال ۲۰۰۳، جولیا بیلی و تیم تحقیقاتی او داده‌هایی بر اساس نمونه‌ای از ۸۰۳ زن همجنسگرا و دوجنسگرا که به دو کلینیک بهداشت جنسی همجنسگرا در لندن مراجعه کرده بودند و ۴۱۵ زن که با زنان دیگر رابطه جنسی داشتند از یک نمونهٔ جامعه گزارش دادند؛ این مطالعه نشان داد که رایج‌ترین رفتارهای جنسی بین زنان "سکس دهانی، نفوذ واژنی دیجیتالی، استمنا متقابل و طبق‌زنی (تماس جنسی با تماس اندام تناسلی به اندام تناسلی یا مالیدن اندام تناسلی به بخش دیگری از بدن شریک جنسی)" بود که هر کدام در ۸۵٪ از زنان که با زنان دیگر رابطه جنسی داشتند، رخ می‌داد. مانند مطالعات قدیمی‌تر، داده‌ها نشان داد که نفوذ واژنی با دیلدو یا با سایر اسباب‌بازی‌های جنسی بین زنانی که با زنان دیگر رابطه جنسی داشتند، نادر است.[۴۸][۴۹] یک نظرسنجی آنلاین در سال ۲۰۱۲ از ۳۱۱۶ زن که با زنان دیگر رابطه جنسی داشتند، که در بی‌ام‌جی منتشر شد، نشان داد که اکثریت زنان سابقهٔ مالش اندام تناسلی (۹۹٫۸٪)، انگشت‌کردن واژن(۹۹٫۲٪)، پوزیشن قیچی (۹۰٫۸٪)، فرج‌لیسی (۹۸٫۸٪) و استفاده از ویبراتور (۷۴٫۱٪) را گزارش کردند.[۵۰]

خطرات سلامتی[ویرایش]

مانند اکثر فعالیت‌های جنسی، فعالیت‌های جنسی لزبین‌ها نیز می‌توانند خطر انتقال بیماری‌های آمیزشی (STIs) مانند تبخال دستگاه تناسلی یا سایر عفونت‌های بیماری‌زا را به همراه داشته باشند. وقتی فعالیت جنسی لزبین‌ها زمانی که فعالیت جنسی لزبین ماهیت غیر نفوذی دارد، خطر تبادل مایعات بدن به‌طور کلی کمتر است و بنابراین شیوع انتقال بیماری‌های آمیزشی نیز نسبتاً پایین‌تر است،[۵۱][۵۲] به ویژه هنگامی که با فعالیت‌های جنسی نافذ بین زوج‌های مرد-زن یا مرد-مرد مقایسه شود. استفاده از اسباب‌بازی‌های جنسی مشترک بیش از یک نفر، خطر انتقال این‌گونه عفونت‌ها را افزایش می‌دهد.[۵۳] اگرچه خطر انتقال اچ‌آی‌وی (HIV) از طریق فعالیت جنسی لزبین‌ها به‌طور قابل‌توجهی کمتر از انتقال HIV از طریق فعالیت جنسی زن و مرد و مرد و مرد است، اما همچنان وجود دارد.[۵۳] HIV می‌تواند از طریق مایعات بدنی مانند خون (شامل خون قاعدگی)، مایع واژن و شیر مادر، یا از طریق سکس دهانی در صورتی که فرد در دهان خود بریدگی یا زخم داشته باشد یا بهداشت دهان ضعیف داشته باشد، منتقل شود.[۵۱] واژینوز باکتریال که خطر ابتلا به عفونت‌های مقاربتی مانند HIV/AIDS را دو برابر می‌کند،[۵۴][۵۵] در زوج‌های لزبین بیشتر رخ می‌دهد.[۵۶][۵۷]

مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC) تا سال ۱۹۹۵ انتقال HIV از زن به زن را به عنوان یک روش ممکن برای عفونت HIV به رسمیت نشناخت. CDC گزارش داد که اطلاعات کمی در مورد خطر انتقال عفونت‌های مقاربتی بین زنان وجود دارد.[۵۳] با این حال، CDC بیان می‌کند که عوامل بیماری‌زایی مانند تریکومونیازیس مقاوم به مترونیدازول، HIV همسان با ژنوتیپ، ویروس پاپیلومای انسانی (HPV که با تقریباً تمام موارد سرطان دهانه رحم مرتبط است) و سیفلیس می‌توانند از طریق تماس جنسی بین زنان منتقل شوند.[۵۳] در حالی که نرخ این بیماری‌ها ناشناخته است، یک مطالعه نشان داد که ۳۰٪ از زنان لزبین و دوجنسگرا دارای سوابق پزشکی با عفونت‌های مقاربتی هستند.[۵۸] این به معنای این نیست که زنان لزبینی که فعالیت جنسی دارند در معرض خطرات بهداشتی بیشتری نسبت به جمعیت عمومی قرار دارند. Health Canada خاطرنشان کرد که «شیوع انواع مختلف HPV (سرطانی و غیرسرطانی) در گروه‌های مختلف زنان کانادایی بین ۲۰٪ تا ۳۳٪ است» و یک مطالعه دانشگاهی آمریکایی نشان داد که ۶۰٪ از زنان فعال جنسی در طی یک دوره سه ساله با HPV آلوده شده‌اند.[۵۹]

مجلهٔ پزشک خانواده آمریکا پیشنهاد می‌کند که زنان لزبین و دوجنسگرا «برای اسباب‌بازی‌های جنسی که وارد واژن یا مقعد بیش از یک نفر می‌شوند، را با یک کاندوم جدید برای هر فرد بپوشانند» و «برای هر فرد از اسباب‌بازی‌های مختلف استفاده کنند»، از موانع محافظتی (به‌عنوان مثال، ورق لاتکس، بند دندان، کاندوم باز شده یا پلاستیک) در طول سکس دهانی استفاده کنند و «از دستکش‌های لاتکس یا وینیل و روان‌کننده برای هر نوع سکس دستی که ممکن است باعث خونریزی شود استفاده کنند تا تماس بدون محافظ با خون قاعدگی یا هر ضایعه تناسلی قابل مشاهده را جلوگیری کنند».[۶۰] با این حال، «هیچ شواهد قطعی» وجود ندارد که استفاده از بند دندان خطر انتقال بیماری‌های آمیزشی بین زنانی که با زنان دیگر آمیزش می‌کنند را کاهش دهد؛ مطالعات نشان می‌دهد که استفاده از بند دندان به عنوان یک مانع محافظتی به ندرت انجام می‌شود و در میان زنانی که با زنان رابطه جنسی دارند، ممکن است به این دلیل باشد که افراد «دانش محدودی در مورد احتمالات انتقال STI دارند یا [احساس می‌کنند] کمتر در برابر بیماری‌های مقاربتی (مانند HIV) آسیب‌پذیر هستند.»[۶۱]

مطابقت با قانون[ویرایش]

در برخی از حوزه‌های قضایی، انجام روابط جنسی بین زنان به عنوان فعالیتی غیرقانونی تلقی می‌شود و جرم انگاری شده است. در سال ۲۰۱۶، سازمان هیومن دیگنتی تراست (Human Dignity Trust) گزارش داد که در مقایسه با ۷۶ کشور که رابطه جنسی بین مردان را جرم انگاری می‌کنند، حداقل ۴۴ کشور رابطه جنسی بین زنان را جرم انگاری کرده‌اند. در این ده کشور، این ممنوعیت‌ها به تازگی تصویب شده بود.[۶۲] هیچ کشوری وجود ندارد که فقط فعالیت‌های جنسی بین زنان را جرم انگاری کند.[۶۳] کاهش جرم‌انگاری رفتار همجنس‌گرایانه بین زنان به دلیل این باور بوده است که ارتباطات جنسی بین زنان واقعاً «سکس» نیست و توانایی جلب زنان دگرجنس‌گرا را ندارد.[۶۴][۶۵] زنان لزبین و دوجنس گرا نیز در برابر ازدواج اجباری آسیب‌پذیر هستند.[۶۲]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. "The Hite Reports: What do they say?". hite-research.com. Archived from the original on June 1, 2009. Retrieved November 19, 2011.
  2. "Lesbianism: Women's Sexual Expression Together". hite-research.com. Archived from the original on October 17, 2008. Retrieved February 3, 2012.
  3. Levin, Roy J. " The breast/nipple/areola complex and human sexuality". Sexual & Relationship Therapy. Vol.21, Issue 2 (May 2006). p.237–249
  4. Levin R, Meston C (May 2006). "Nipple/Breast stimulation and sexual arousal in young men and women". The Journal of Sexual Medicine. 3 (3): 450–4. CiteSeerX 10.1.1.421.7798. doi:10.1111/j.1743-6109.2006.00230.x. PMID 16681470.
  5. "Physiologic Mechanism of Nipple Stimulation". Medscape Today from WebMD. Retrieved 2010-11-20.
  6. Lee HJ, Macbeth AH, Pagani JH, Young WS (June 2009). "Oxytocin: the Great Facilitator of Life". Progress in Neurobiology. 88 (2): 127–51. doi:10.1016/j.pneurobio.2009.04.001. PMC 2689929. PMID 19482229.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ Rosenthal, Martha (2012). Human Sexuality: From Cells to Society. Cengage Learning. pp. 133–135. ISBN 978-0-618-75571-4. Retrieved May 12, 2014.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Daniel L. Schacter; Daniel T. Gilbert; Daniel M. Wegner (2010). Psychology. Macmillan. p. 336. ISBN 978-1-4292-3719-2. Retrieved May 12, 2014.
  9. "The Sexual Response Cycle". University of California, Santa Barbara. Archived from the original on 25 July 2011. Retrieved May 12, 2014.
  10. Irving B. Weiner; W. Edward Craighead (2010). The Corsini Encyclopedia of Psychology, Volume 2. John Wiley & Sons. p. 761. ISBN 978-0-470-17026-7. Retrieved May 12, 2014.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ Janell L. Carroll (2009). Sexuality Now: Embracing Diversity. Cengage Learning. p. 272. ISBN 978-0-495-60274-3. Retrieved 2010-12-19.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Jonathan Zenilman; Mohsen Shahmanesh (2011). Sexually Transmitted Infections: Diagnosis, Management, and Treatment. Jones & Bartlett Publishers. pp. 329–330. ISBN 978-0-495-81294-4. Retrieved November 4, 2012.
  13. Diamant AL, Lever J, Schuster M (Jun 2000). "Lesbians' Sexual Activities and Efforts to Reduce Risks for Sexually Transmitted Diseases". J Gay Lesbian Med Assoc. 4 (2): 41–8. doi:10.1023/A:1009513623365.
  14. "I Want a Better Orgasm!". WebMD. Archived from the original on 2009-01-13. Retrieved August 18, 2011.
  15. Janell L. Carroll (2009). Sexuality Now: Embracing Diversity. Cengage Learning. pp. 265–267. ISBN 978-0-495-60274-3. Retrieved May 12, 2014.
  16. Mah, Kenneth; Binik, Yitzchak M (January 7, 2001). "The nature of human orgasm: a critical review of major trends". Clinical Psychology Review. 21 (6): 823–856. doi:10.1016/S0272-7358(00)00069-6. PMID 11497209. Women rated clitoral stimulation as at least somewhat more important than vaginal stimulation in achieving orgasm; only about 20% indicated that they did not require additional clitoral stimulation during intercourse.
  17. Kammerer-Doak, Dorothy; Rogers, Rebecca G. (June 2008). "Female Sexual Function and Dysfunction". Obstetrics and Gynecology Clinics of North America. 35 (2): 169–183. doi:10.1016/j.ogc.2008.03.006. PMID 18486835. Most women report the inability to achieve orgasm with vaginal intercourse and require direct clitoral stimulation … About 20% have coital climaxes...
  18. Kotecha, Sima (2008-04-14). "BBC - Newsbeat - Health - G Shot 'helps women in search of orgasm'". BBC News. Retrieved 2010-05-02.
  19. Jerrold S. Greenberg; Clint E. Bruess; Sarah C. Conklin (2010). Exploring the dimensions of human sexuality. Jones & Bartlett Learning. pp. 489–490. ISBN 978-0-7637-9740-9. 9780763741488. Retrieved January 21, 2013.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ Douglas C. Kimmel; Tara Rose; Steven David (2006). Lesbian, Gay, Bisexual, and Transgender Aging: Research and Clinical Perspectives. Jones & Bartlett Learning. pp. 73–79. ISBN 978-0-231-13618-1. 9780231136181. Retrieved 2010-12-19.
  21. Hite, Shere (2003). The Hite Report: A Nationwide Study of Female Sexuality. New York, NY: Seven Stories Press. p. 322. ISBN 978-1-58322-569-1. Retrieved 2 March 2012.
  22. Jude Schell (2008). Lesbian Sex: 101 Lovemaking Positions. Ten Speed Press. pp. 224 pages. ISBN 978-0-495-60274-3. Retrieved November 4, 2012.
  23. Judith Halberstam (1998). Female Masculinity. Duke University Press. p. 329. ISBN 978-0-8223-2243-6. 9780822322436. Retrieved 2010-12-19.
  24. Rogiere, Jean, "The Little Book of Sex". Ulysses Press. 2001. شابک ‎۱−۵۶۹۷۵−۳۰۵−۹, 96 pages.
  25. Kinsey, A.; Pomeroy, W.; Martin, C., & Gebhard, P. Sexual Behavior in the Human Female, Philadelphia: Saunders (1953), شابک ‎۹۷۸−۰−۲۵۳−۳۳۴۱۱−۴.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ Jerrold S. Greenberg; Clint E. Bruess; Sarah C. Conklin (2010). Exploring the dimensions of human sexuality. Jones & Bartlett Learning. pp. 489–490. ISBN 978-0-7637-9740-9. 9780763741488. Retrieved January 21, 2013.
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ Wayne Weiten; Dana S. Dunn; Elizabeth Yost Hammer (2011). Psychology Applied to Modern Life: Adjustment in the 21st Century. Cengage Learning. p. 386. ISBN 978-1-111-18663-0. Retrieved January 5, 2012.
  28. Iasenza, S. The Big Lie: Lesbian Bed Death, Fridae newsletter (November 9, 2001). Retrieved on June 14, 2009.
  29. Jerrold S. Greenberg; Clint E. Bruess; Sarah C. Conklin (2010). Exploring the dimensions of human sexuality. Jones & Bartlett Learning. pp. 489–490. ISBN 978-0-7637-9740-9. 9780763741488. Retrieved January 21, 2013.
  30. Iasenza, S. The Big Lie: Lesbian Bed Death, Fridae newsletter (November 9, 2001). Retrieved on June 14, 2009.
  31. McCroy, Winnie (June 22, 2010). "The Myth of Lesbian Bed Death". The Village Voice. Retrieved February 20, 2011.
  32. Dowling, Nikki (February 25, 2010). "Girl On Girl: Lesbian Bed Death Is A Big, Fat Myth". The Frisky. Archived from the original on October 8, 2011. Retrieved February 20, 2011.
  33. Holmberg, Diane; Blair, Karen Lyndsay (2009). "Sexual Desire, Communication, Satisfaction, and Preferences of Men and Women in Same-Sex Versus Mixed-Sex Relationships" (PDF). The Journal of Sex Research. 46 (1): 57–66. CiteSeerX 10.1.1.533.9867. doi:10.1080/00224490802645294. ISSN 1559-8519. PMID 19116863. S2CID 26863933. Archived from the original (PDF) on 2013-10-21.
  34. Blair, Karen; Pukall, Caroline (2014). "Can Less Be More? Comparing Duration vs. Frequency of Sexual Encounters in Same-Sex and Mixed-Sex Relationships" (PDF). Canadian Journal of Human Sexuality. 23 (2): 123–136. doi:10.3138/cjhs.2393. S2CID 143439258.
  35. "The Hite Reports: What do they say?". hite-research.com. Archived from the original on June 1, 2009. Retrieved November 19, 2011.
  36. Hite, Shere (2004). The Hite Report: A Nationwide Study of Female Sexuality. New York, NY: Seven Stories Press. pp. 512 pages. ISBN 978-1-58322-569-1. Retrieved March 2, 2012.
  37. Wayne Weiten; Dana S. Dunn; Elizabeth Yost Hammer (2011). Psychology Applied to Modern Life: Adjustment in the 21st Century. Cengage Learning. p. 386. ISBN 978-1-111-18663-0. Retrieved January 5, 2012.
  38. Jerrold S. Greenberg; Clint E. Bruess; Sarah C. Conklin (2010). Exploring the dimensions of human sexuality. Jones & Bartlett Learning. pp. 489–490. ISBN 978-0-7637-9740-9. 9780763741488. Retrieved January 21, 2013.
  39. Naomi B. McCormick (1994). Sexual Salvation: Affirming Women's Sexual Rights and Pleasures. Greenwood Publishing Group. p. 207. ISBN 978-0-275-94359-2. Retrieved April 18, 2012.
  40. Ginny Vida; Karol D. Lightner; Tanya Viger (2010). The New Our Right to Love: A Lesbian Resource Book. Simon and Schuster. p. 74. ISBN 978-0-684-80682-2. Retrieved April 18, 2012.
  41. Jerry J. J. Bigner; Joseph L. L. Wetchler (2012). Handbook of LGBT-Affirmative Couple and Family Therapy. Routledge. p. 102. ISBN 978-1-136-34032-1. Retrieved April 18, 2012.
  42. Ginny Vida; Karol D. Lightner; Tanya Viger (2010). The New Our Right to Love: A Lesbian Resource Book. Simon and Schuster. p. 74. ISBN 978-0-684-80682-2. Retrieved April 18, 2012.
  43. Jerry J. J. Bigner; Joseph L. L. Wetchler (2012). Handbook of LGBT-Affirmative Couple and Family Therapy. Routledge. p. 102. ISBN 978-1-136-34032-1. Retrieved April 18, 2012.
  44. Ginny Vida; Karol D. Lightner; Tanya Viger (2010). The New Our Right to Love: A Lesbian Resource Book. Simon and Schuster. p. 74. ISBN 978-0-684-80682-2. Retrieved April 18, 2012.
  45. Kat Harding (2006). The Lesbian Kama Sutra. Macmillan. p. 31. ISBN 978-0-312-33585-4. Retrieved 2011-02-03.
  46. Janell L. Carroll (2009). Sexuality Now: Embracing Diversity. Cengage Learning. p. 272. ISBN 978-0-495-60274-3. Retrieved 2010-12-19.
  47. Cohen, Jacqueline N.; Byers, E. Sandra (2014). "Beyond Lesbian Bed Death: Enhancing Our Understanding of the Sexuality of Sexual-Minority Women in Relationships". Journal of Sex Research. 51 (8): 893–903. doi:10.1080/00224499.2013.795924. ISSN 0022-4499. PMID 23924274. S2CID 205443248.
  48. Jonathan Zenilman; Mohsen Shahmanesh (2011). Sexually Transmitted Infections: Diagnosis, Management, and Treatment. Jones & Bartlett Publishers. pp. 329–330. ISBN 978-0-495-81294-4. Retrieved November 4, 2012.
  49. J V Bailey; C Farquhar; C Owen; D Whittaker (April 2003). "Sexual behaviour of lesbians and bisexual women". Sexually Transmitted Infections. 79 (2): 147–150. doi:10.1136/sti.79.2.147. PMC 1744617. PMID 12690139.
  50. Schick, V; Rosenberger, JG; Herbenick, D; Reece, M (2012). "Sexual behaviour and risk reduction strategies among a multinational sample of women who have sex with women". Sex Transm Infect. 88 (6): 407–12. doi:10.1136/sextrans-2011-050404. PMID 22563015. S2CID 40414979.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ Dianne Hales (2008). An Invitation to Health Brief 2010-2011. Cengage Learning. pp. 269–271. ISBN 978-0-495-39192-0. Retrieved August 29, 2013.
  52. William Alexander; Helaine Bader; Judith H. LaRosa (2011). New Dimensions in Women's Health. Jones & Bartlett Publishers. p. 211. ISBN 978-1-4496-8375-7. Retrieved August 29, 2013.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ ۵۳٫۲ ۵۳٫۳ "Sexually Transmitted Diseases Treatment Guidelines, 2006". Centers for Disease Control and Prevention (CDC). 2006. Retrieved May 14, 2014.
  54. Kenyon C, Colebunders R, Crucitti T (December 2013). "The global epidemiology of bacterial vaginosis: a systematic review". American Journal of Obstetrics and Gynecology. 209 (6): 505–23. doi:10.1016/j.ajog.2013.05.006. PMID 23659989.
  55. Bradshaw CS, Brotman RM (July 2015). "Making inroads into improving treatment of bacterial vaginosis - striving for long-term cure". BMC Infectious Diseases. 15: 292. doi:10.1186/s12879-015-1027-4. PMC 4518586. PMID 26219949.
  56. Risser, Jan M.H. , Risser, William L. , Risser, Amanda (December 2008). "Epidemiology of Infections in Women", Infectious Disease Clinics of North America, 22 (4), pp. 581–599.
  57. King, p. 229.
  58. Lee R (Jun 2000). "Health care problems of lesbian, gay, bisexual, and transgender patients". West. J. Med. 172 (6): 403–8. doi:10.1136/ewjm.172.6.403. PMC 1070935. PMID 10854396.
  59. Genuis, Stephen J.; Genuis, Shelagh K. (2004). "Managing the sexually transmitted disease pandemic: A time for reevaluation". American Journal of Obstetrics and Gynecology. 191 (4): 1103–1112. doi:10.1016/j.ajog.2004.03.019. PMID 15507928.
  60. Chivers, Meredith L.; Wiedermana, Michael W. (2006). "Primary Care for Lesbians and Bisexual Women". American Family Physician. 74 (2): 279–286. doi:10.1080/00224490709336797. PMID 16883925.
  61. Jonathan Zenilman; Mohsen Shahmanesh (2011). Sexually Transmitted Infections: Diagnosis, Management, and Treatment. Jones & Bartlett Publishers. pp. 329–330. ISBN 978-0-495-81294-4. Retrieved November 4, 2012.
  62. ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ Human Dignity Trust (May 2016). "Breaking the Silence: Criminalisation of Lesbians and Bisexual Women and its Impacts" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2019-06-03. Retrieved 11 January 2022.
  63. Kane 2015, p. 276.
  64. Marhoefer 2015, pp. 72–73, 75.
  65. Hildebrandt 2014, p. 232.

کتابشناسی[ویرایش]

  • Hildebrandt, Achim (2014). "Routes to decriminalization: A comparative analysis of the legalization of same-sex sexual acts". Sexualities. 17 (1–2): 230–253. doi:10.1177/1363460713511105.
  • Kane, Melinda D. (2015). "Decriminalizing Homosexuality: Gaining Rights through Sodomy Law Reform". The Ashgate Research Companion to Lesbian and Gay Activism. Routledge. ISBN 978-1-315-61314-7.
  • Marhoefer, Laurie (2015). Sex and the Weimar Republic: German Homosexual Emancipation and the Rise of the Nazis (به انگلیسی). University of Toronto Press. ISBN 978-1-4426-1957-9.

پیوند به بیرون[ویرایش]