آنو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آنو
𒀭𒀭
پدر آسمان، پادشاه خدایان
نمادهای خداییان گوناگون، از جمله آنو (پایین گوشه راست) بر روی کودوروی ریتی-مردوک، از سیپار، عراق، ۱۱۲۵ تا ۱۱۰۴ پیش از دوران مشترک
اقامتگاهآسمان
نمادتاج شاخدار روی یک پایه
شماره۶۰
اطلاعات شخصی
والدین
همسر
فرزندان
انکی، ایکشور، نینیسینا، نینکاراک، آمورو، گیبیل، اوراش، نیسابا (گاهی اوقات)،[۱] انلیل (گاهی اوقات)،[۲][۳] اینانا (گاهی اوقات)
همتایان
همتای یونانیزئوس (مورد مناقشه)،[۷] اورانوس[۹]
همتای عیلامیجابرو[۵]
همتای هوریهامورنو[۶]
همتای هخامنشیاهورامزدا[۷] (مورد مناقشه)[۸]

آنو (اکدی: 𒀭𒀭 ANU، از 𒀭 an «آسمان»، «بهشت») یا Anum، در اصلAn (سومری: 𒀭 An[۱۰] مظهر الهی آسمان، پادشاه خدایان، و نیای بسیاری از خدایان در دین باستانی بین‌النهرین بود. او به عنوان منشا پادشاهی الهی و بشری تلقی می‌شد و در بسیاری از متن‌های بین‌النهرین شمارش خدایان با او آغاز می‌شود. در عین حال، نقش او تا حد زیادی منفعل بود و معمولاً مورد پرستش قرار نمی‌گرفت. گاهی اوقات پیشنهاد شده است که معبد ایِنا واقع در اوروک در اصل به او تعلق داشته است و نه اینانا، اما در حالی که او به خوبی به عنوان یکی از ساکنان الهی آن شناخته شده است، هیچ مدرکی وجود ندارد که خدای اصلی معبد هرگز تغییر کرده باشد، و اینانا قبلاً در نخستین منابع با آن مرتبط شده است. پس از زوال، نظام الهیاتی جدیدی در همان شهر تحت حکومت سلوکی ایجاد شد که در نتیجه آنو به عنوان یک خدای فعال بازتعریف شد. در نتیجه او به طور گسترده توسط ساکنان شهر در قرون پایانی تاریخ بین‌النهرین باستان مورد پرستش قرار گرفت.

سنت‌های متعددی در رابطه با هویت همسر آنو وجود داشت، اگرچه سه تا از آنها — کی، اوراش و آنتو — در مقاطع مختلف زمانی با یکدیگر برابر شده بودند و هر سه نشان‌دهنده زمین هستند، همانگونه که آنو نماد آسمان بود. در سنت چهارم، که به طور پراکنده‌تر گواهی شده است، همسرش الهه نامو بود. در فهرست‌های خدا علاوه بر ذکر همسرها و فرزندان او، اغلب اجداد مختلف او نیز برشمرده شده است، مانند آنشار یا آلالو. گونه‌ای از یکی از این شجره‌نامه‌ها اساس انوما الیش را تشکیل داد.

آنو به طور گذرا در حماسه اکدی گیلگمش ظاهر می‌شود، که در آن دخترش ایشتار (همتای اکدی اینانا) او را متقاعد می‌کند که نرگاو آسمان را به او بدهد تا بتواند آن را برای حمله به گیلگمش بفرستد. این حادثه منجر به مرگ نرگاو آسمان و پرتاب یک ران به سوی سر ایشتار می‌شود. در افسانه‌ای دیگر، آنو قهرمان فانی آداپا را به دلیل شکستن بال باد جنوب به حضور خود فرا می‌خواند. آنو دستور می‌دهد که آب و غذای جاودانگی به آداپا داده شود، اما آداپا آن را نمی‌پذیرد، زیرا از قبل انکی به او هشدار داده بود که آنو آب و غذای مرگ را به او عرضه خواهد کرد. در افسانه‌های هوری در مورد کوماربی، که عمدتاً از ترجمه‌های هیتی آن‌ها شناخته می‌شود، آنو حاکم سابق خدایان است که توسط کوماربی سرنگون شده است، کوماربی اندام تناسلی آنو را گاز گرفت و خدای آب و هوا تشوب را به دنیا آورد. ممکن است این روایت بعدها الهام‌بخش اخته کردن اورانوس در تئوگونیای هزیود شده باشد. همچنین پیشنهاد شده است که در عصر هلنیستی، آنو ممکن است با زئوس شناسایی شده باشد، اگرچه این امر نامشخص است.

پرستش[ویرایش]

در دین میان‌رودان، آنو نماد آسمان، نهایت قدرت، [۱۱] خدای برتر و [۱۱] کسی که "همه جهان را در بر می‌گیرد" بود. [۱۲] او با قطب دایره البروج اپاختری (شمالی) که در مرکز هم‌اختران اژدها وجود دارد شناخته می‌شود. [۱۳] نام او به معنای "بالانشین" بود [۱۱] و همراه با پسرانش انلیل و انکی (الیل و ایا [۱۴] در اکدی)، پنداره سه‌گانه ایزدی را تشکیل می‌دادند که در آن آنو ابهام و سربستگی "تنزیه (برین، فرایاز)"، [۱۱] انلیل " تنزیه (برین)" و انکی " ماندگاری " ایزدی را نمایندگی می‌کردند. [۱۵] سه خدای بزرگ و سه بخش از آسمان عبارت بودند از: آنو (خدای باستانی آسمانها)، انلیل (پسر آنو، خدای هوا و نیروهای طبیعت، و پروردگار خدایان) و ایا (Ea) (خدای بخشنده زمین و زندگی که در آبهای ژرف می‌زیست). بابلی‌ها آسمان را به سه بخش تقسیم کردند که به نام این سه خدا نامگذاری شده بودند: استوا و بیشترِ دایره البروج در «گذرگاه آنو» بودند، آسمان شمالی «گذرگاه انلیل» و آسمان جنوبی «گذرگاه ایا» بود. [۱۶] مرزهای هر راه در ۱۷ درجه شمالی و ۱۷ درجه جنوبی بود. [۱۶]

اگرچه آنو خدای برتر بود، [۱۰] [۱۷] اما به ندرت مورد پرستش قرار می‌گرفت، و تا زمانی که داستان‌ها و زندگی او نوشته نشده بودند، مهمترین دین میان‌رودان به پسرش انلیل اختصاص داشت. [۱۸] [۱۹] نقش اصلی آنو در پانتئون سومری نیای خدایان دیگر بود. باور بر این بود که نیرومندترین و مهم‌ترین خدایان در پانتئون سومری فرزندان آنو و همسرش کی هستند. [۱۷] [۲۰] [۲۱] این خدایان با نام آنوناکی، [۱۷] که به معنی «فرزندان آنو» است، خوانده می‌شدند. [۱۷] اگرچه گاهی روشن نیست که کدام خدایان از اعضای آنوناکی در نظر گرفته می‌شدند، [۱۹] اما این گروه احتمالاً شامل «هفت خدایی است که فرمان می‌دهند»: [۱۹]آنو، انلیل، انکی، نینهورساگ، نانا، اوتو و اینانا. [۱۹]

کانون دین اصلی آنو پرستشگاه ایانا در اوروک بود که نام آن به معنای "خانه بهشت" است (به سومری: e 2 -anna؛ به خط میخی: 𒂍𒀭 E 2. AN), [الف]. [ب] اگرچه پرستشگاه در آغاز به آنو اختصاص داده شده بود، [۲۳] بعدها به کانون دین اصلی اینانا تبدیل شد. [۲۳] پس از پیشکش کردن این پرستشگاه به اینانا به نظر می‌رسد که کاهنان و راهبه‌ها را در خود جای داده‌است. [۲۳]

باور بر این بود که آنو سرچشمه همه قدرت مشروع و راست است. او بود که حق فرمانروایی را به خدایان و پادشاهان به‌طور یکسان بخشید. [۱۷] [۲۴] [۱۰] به گفته استیون برتمن، پژوهشگر، آنو "... بزرگترین منبع اقتدار در میان خدایان و در میان مردم بود که پادشاهی را به آنها بخشید. او در جایگاه [۲۴] بزرگِ بهشت، دادگری را برقرار می‌کرد و قوانینی (دات‌هایی) را کنترل می‌کرد که به نام مه بر همه جهان حاکم بود. در نوشته‌هایی که در بزرگداشت پیروزی او بر سومر نوشته شده، سارگون اکدی، بنیانگذار امپراطوری اکدی از اینانا و انو به عنوان منبع قدرت خود یاد می‌کند. در سرودی از اوایل هزاره دوم پیش از میلاد آمده‌است که «گفتار او بر خدایان فرمانبردار برتری دارد». [۲۴]

نام اصلی آنو در سومری آن است و آنو شکل سامی نام او است. [۲۵] [۲۶] آنو همچنین از همان آغاز با خدای سامی ایلو یا ال در پیوند بود. [۲۵] نقش آنو و انلیل در بیشتر زمان‌ها، به ویژه در دوره‌های بعدی که دین آنو همچنان رو به پسرفت بود و دین انلیل رو به رشد، با هم همپوشانی داشتند. [۱۸] [۱۹] بعدها، آنو به‌طور کامل توسط انلیل جایگزین شد. [۱۰] سرانجام، انلیل به نوبه خود توسط مردوک، خدای میهنی بابل باستان جایگزین شد. [۱۰] با این وجود، اشاره‌ها به نیرو و قدرت آنو در عبارت‌ها و نوشته‌های باستانی که برای فرمانروایی خدایان استفاده می‌شد، پایدار ماند. [۱۰] همیشه گفته می‌شد که بالاترین خدا در پانتئون دارای آنوتو است که به معنای "نیروی آسمانی" است. [۱۰] در انوما الیش بابلی، خدایان، مردوک را ستایش می‌کنند و فریاد می‌زنند "سخن تو آنو است!" [۱۰]

اگرچه آنو خدای بسیار برجسته‌ای بود، اما سرشت او نامشخص و پوشیده بود. [۱۷] او تقریباً هرگز در آثار هنری میان‌رودان پدیدار نمی‌شود [۱۷] و شمایل‌نگاری انسانی شناخته‌شده‌ای ندارد. [۱۷] در دوره کاسیان (ح. 1600-1155 پیش از میلاد) و دوره نوآشوری (۹۱۱–۶۰۹ پیش از میلاد)، آنو با کلاهی شاخدار نشان داده می‌شد. [۱۷] [۲۴] خدای عموری‌ها با نام مارتو گاهی با آنو یکسان گرفته می‌شود. [۱۰] بعدها، در دوران امپراتوری سلوکی (۲۱۳–۶۳ پیش از میلاد)، آنو با انمسارا و دوموزوید شناخته می‌شد. [۱۰]

خانواده[ویرایش]

نخستین نوشته‌های سومری هیچ اشاره ای به اینکه آنو از کجا آمده و چگونه فرمانروای خدایان شده‌است، نشده‌است. [۱۰] در عوض، تنها برتری او به سادگی فرض شده‌است. [۱۰] در نخستین نوشته‌های سومری از هزاره سوم پیش از میلاد، همسر آنو اوراشِ ایزدبانو، است. [۱۷] [۱۰] سومری‌ها بعداً این نقش را به کی، نماد و مظهر زمین نسبت دادند. [۱۷] [۱۰] سومری‌ها بر این باور بودند که باران گشناب آنو است [۲۷] و هنگامی که باران می‌بارید، کی به آن آغشته می‌شود و مایه زایش همه گیاهان زمین می‌شود. [۲۷] در دوره اکدی ، آنتو، ایزدبانویی که نامش احتمالاً شکل زنانه آنو است، جایگزین کی شد. [۱۷] [۱۰] اکدی‌ها باور داشتند که باران «شیر» ابرها است، [۲۷] که از سینه‌های آنتو می‌آید. [۲۷]

آنو معمولاً به عنوان «پدر خدایان» توصیف می‌شود، [۱۰] و گمان می‌رفت که گروه بزرگی از خدایان، فرزندان او در طول تاریخ و هنگامه میان‌رودان بوده‌اند. [۱۰] کتیبه‌های لاگاش مربوط به اواخر هزاره سوم پیش از میلاد، آنو را به عنوان پدر گاتومدوگ، بابا و نینورتا معرفی می‌کنند. [۱۰] نوشته‌های ادبی بعدی، آداد، انکی، انلیل، گیرا، نانا-سوئن، نرگال و شارا را پسران او و اینانا-ایشتر، نانایا، نیدابا، نینیسینا، نینکاراک، نینموگ، نین‌نیبرو، نینسومون، نینسون و نوس را دختران او معرفی می‌کند. [۱۰] باور بر این بود که اهریمنان لاماشتو، آساگ و سبتو آفریده‌های آنو بوده‌اند. [۱۰]

اسطوره‌شناسی[ویرایش]

سومری[ویرایش]

افسانه آفرینش سومری[ویرایش]

منبع اصلی اطلاعات درباره «پیدایش اریدو»، پیش‌درآمد شعر حماسی بیلگمس و جهان زیرین است،[۲۸] که به طور خلاصه روند آفرینش را شرح می‌دهد: در ابتدا، تنها نامو وجود دارد، که دریای ازلی است.[۲۹] سپس، نامو آن (نام سومری آنو)، آسمان، و کی، زمین را به دنیا می آورد.[۲۹] آن و کی با یکدیگر جفتگیری می‌کنند و باعث می‌شوند کی انلیل، خدای باد را به دنیا بیاورد.[۲۹] انلیل آن را از کی جدا می‌کند و زمین را به عنوان قلمرو خود قرار می‌دهد، در حالی که آسمان به آن می‌رسد.[۳۰]

در سومری، نام «آن» به جای «آسمان‌ها» به کار می‌رفت، بنابراین در برخی موارد تردید وجود دارد که آیا این واژه، خدای آن و یا آسمان‌ها را نشان می‌دهد.[۳۱][۳۲] در کیهان‌شناسی سومری، آسمان به‌عنوان مجموعه‌ای از سه گنبد تصور می‌شد که زمین مسطح را می‌پوشاند.[۳۳][۱۰] اعتقاد بر این بود که هر یک از این گنبدهای آسمان از یک سنگ قیمتی متفاوت ساخته شده است.[۳۳] اعتقاد بر این بود که آن، بلندترین و بیرونی‌ترین این گنبدها است و تصور می‌شد از سنگ مایل به قرمز ساخته شده است.[۱۰]

اساطیر اینانا[ویرایش]

لوح گِلی اصلی سومری اینانا و ابیه، که اکنون در مؤسسه خاورشناسی در دانشگاه شیکاگو واقع است.

اینانا و ابیه، که با عنوان الهه قدرتهای ترسناک الهی نیز شناخته می‌شود، شعری است ۱۸۴ سطری که توسط شاعر اکدی انهدوآنا به زبان سومری نوشته شده است.[۳۴] در این شعر، رویارویی اینانا نوهٔ آن با کوه ابیه، کوهی در رشته کوه زاگرس توصیف می‌شود.[۳۴] آن به طور گذرا در صحنه‌ای از شعر ظاهر می‌شود که در آن اینانا از او درخواست می‌کند که به او اجازه دهد کوه ابیه را ویران کند.[۳۴] آن به اینانا هشدار می‌دهد که به کوه حمله نکند،[۳۴] اما اینانا این هشدار را نادیده می‌گیرد و بدون توجه به کوه ابیه حمله و آن را ویران می‌کند.[۳۴]

شعر اینانا بر آسمان حاکم می‌شود روایتی بسیار تکه‌تکه‌شده، اما مهم از تسخیر معبد ایِنا در اوروک توسط اینانا است.[۳۵] این متن با گفتگوی بین اینانا و برادرش اوتو آغاز می‌شود که در آن اینانا از این مساله که معبد ایِنا در قلمرو آنها نیست ابراز تاسف می‌کند و تصمیم می‌گیرد که آن را به عنوان مایملک خودش ادعا کند.[۳۵] متن در این نقطه از روایت به طور فزاینده‌ای تکه‌تکه می‌شود،[۳۵] اما به نظر می‌رسد که عبور دشوار او را از میان یک مرداب برای رسیدن به معبد توصیف می‌کند، در حالی که یک ماهیگیر به او می‌گوید که کدام مسیر را بهتر است طی کند.[۳۵] در نهایت، اینانا به آن می‌رسد، که از غرور او شوکه شده است، اما با این وجود قبول می‌کند که موفق شده است و معبد اکنون قلمرو او است.[۳۵] متن با سرودی در مورد عظمت اینانا به پایان می‌رسد.[۳۵] این افسانه ممکن است نشاندهندهٔ کسوفِ اقتدار کاهنان آن در اوروک و انتقال قدرت به کاهنه‌های اینانا باشد.[۳۵]

اکدی[ویرایش]

تراکوتای بین‌النهرین باستان که گیلگمش را در حال کشتن نرگاو آسمان نشان می‌دهد، آنو آن را پس از آن که گیلگمش پیشروی‌های عاشقانه ایشتار را در لوح IV حماسه گیلگمش رد می‌کند، به وی می‌دهد.[۳۶]

حماسه گیلگمش[ویرایش]

در صحنه‌ای از حماسه گیلگمش به زبان اکدی که در اواخر هزاره دوم پیش از دوران مشترک نوشته شده است، دختر آنو، ایشتار، همتای سامی شرقی اینانا، تلاش می‌کند تا قهرمان گیلگمش را اغوا کند.[۳۷] هنگامی که گیلگمش پیشروی او را رد کرد،[۳۷] ایشتار با خشم به آسمان می‌رود و به آنو می‌گوید که گیلگمش به او توهین کرده است.[۳۷] آنو از او می‌پرسد که چرا به جای رویارویی با گیلگمش به او شکایت می‌کند.[۳۷] ایشتار از آنو می‌خواهد که نرگاو آسمان را به او بدهد[۳۷] و سوگند یاد می‌کند که اگر آن را به او ندهد دروازه‌های جهان زیرین را می‌شکند و مردگان را زنده می‌کند تا زنده‌ها را بخورند.[۳۷] آنو نرگاو آسمان را به ایشتار می‌دهد و ایشتار آن را برای حمله به گیلگمش و دوستش انکیدو می‌فرستد.[۳۸] صحنه‌ای از حماسه اوگاریتی آقات که در آن الهه جنگجوی آنات با رئیس خدایان، ال، روبرو می‌شود تا درخواست اجازهٔ کشتن قهرمان نامبخش (پس از آنکه مورد طعنه او قرار گرفته است) را با او در میان بگذارد، با این بخش از حماسه گیلگمش مقایسه شده است.[۳۹]

اسطوره آداپا[ویرایش]

در اسطوره آداپا، که برای اولین بار در دوره کاسی گواهی شده است، آنو متوجه می‌شود که باد جنوبی به مدت هفت روز به سمت زمین نمی‌وزد.[۴۰] او دلیل را از سوکال ایلابرات می‌پرسد.[۴۰] ایلابرات پاسخ می‌دهد که به این دلیل است که آداپا، کاهن ائا (معادل سامی شرقی انکی) در اریدو، بال باد جنوب را شکسته است.[۴۰] آنو می‌خواهد آداپا را نزد او احضار کنند،[۴۰] اما، قبل از حرکت آداپا، ائا به او هشدار می‌دهد که هیچ‌یک از غذاها را نخورد یا از آبی که خدایان به او می‌دهند ننوشد، زیرا غذا و آب مسموم است.[۴۱] آداپا به نزد آنو می‌رود و به او می‌گوید که دلیل شکستن بال باد جنوب این بود که او برای ائا در حال ماهیگیری بود و باد جنوب باعث ایجاد طوفانی شد که قایق او را غرق کرد.[۴۲] دوموزید و نینگیشزیدا دربانان آنو به نفع آداپا صحبت می‌کنند.[۴۲] این مساله خشم آنو را فرو می‌نشاند و دستور می‌دهد که به جای آب و غذای مرگ، به آداپا آب و غذای جاودانگی برای پاداش داده شود.[۴۲] اما آداپا به توصیه ائا عمل می‌کند و از خوردن غذا امتناع می‌ورزد.[۴۲] داستان آداپا مورد علاقه کاتبان بود، که او را بنیانگذار پیشه خود می‌دانستند[۴۳] و تعداد خیلی زیادی از نسخه‌ها و گونه‌های این اسطوره در سراسر بین‌النهرین یافت شده است که کل دوره تاریخ بین‌النهرین را در بر می‌گیرد.[۴۴] داستان حضور آداپا در نزد آنو با داستان یهودی پسین آدم و حوا مقایسه شده که در سفر پیدایش ثبت شده است.[۴۵] همانطور که آنو پس از امتناع از خوردن غذای جاودانگی، آداپا را مجبور می‌کند به زمین بازگردد، یهوه در داستان کتاب مقدس، آدم را از باغ عدن بیرون می‌راند تا از خوردن میوه درخت زندگی جلوگیری کند.[۴۶] به طور مشابه، آداپا به عنوان کهن الگوی همه کاهنان در نظر گرفته می‌شد؛[۴۶] در حالی که آدم در سفر پیدایش به عنوان کهن الگوی همه نوع بشر معرفی شده است.[۴۶]

ارا و ایشوم[ویرایش]

در شعر حماسی ارا و ایشوم که در قرن هشتم پیش از دوران مشترک به زبان اکدی سروده شده است، آنو به ارا، خدای نابودی، «سبتو» می‌دهد که به عنوان سلاح‌های شخصی‌شده توصیف می‌شوند.[۱۰] آنو به ارا دستور می‌دهد که از آنها برای قتل عام انسانها در زمانی که پرجمعیت شدند و سر و صدای زیادی ایجاد کردند، استفاده کند (لوح I, 38ff).[۱۰]

هوری[ویرایش]

یکی از اسطوره‌های متعلق به اصطلاحاً «چرخه کوماربی» آنو را در میان خدایان درگیر نشان می‌دهد.[۴۷] در حالی که این اسطوره عمدتاً از روی ترجمه هیتی شناخته می‌شود، به محیط فرهنگی هوری تعلق دارد و عمدتاً در مکانهایی در سوریه و بین‌النهرین و نه آناتولی قرار دارد.[۴۸] این اسطوره بیانگر آن است که در گذشته‌های دور، «پادشاه آسمان» آلالو بود و آنو در جایگاه جامدار او قرار داشت، اما منشأ هیچ یک از دو خدا توضیح داده نمی‌شود.[۴۹] پس از نه سال، آنو علیه مافوق خود شورش کرد، او را از سلطنت خلع کرد و به جهان زیرین فراری داد.[۵۰] با این حال، پس از نه سال دیگر، جامدار خودش، کوماربی، «قلمهٔ آلالو» به او حمله کرد تا سلطنت را برای خود تصاحب کند.[۵۰] آنو تلاش کرد به آسمان فرار کند، اما کوماربی اندام تناسلی آنو را گاز گرفت و آن را بلعید.[۹] در نتیجه بلعیدن اندام تناسلی آنو، کوماربی با پسر آنو تشوب (تارهونا در ترجمه هیتی) و دو خدایی دیگر، تاشمیشو و رودخانه دجله، آبستن می‌شود.[۵۱] آنو در این مورد به او طعنه می‌زند.[۵۱] تشوب متعاقباً از جمجمه شکافتهٔ کوماربی متولد شد، به شیوه‌ای که بکمن با تولد آتنا در اساطیر یونان مقایسه می‌کند،[۵۲] و در حالی که بقیه روایت به خوبی حفظ نشده، مشخص است که او از تلاش‌های کوماربی برای از بین بردنش گریخت.[۵۳]

ویلفرد جی. لمبرت پیشنهاد کرد که پیش از این یک افسانه بین‌النهرینی ناشناخته در مورد رویارویی بین آلالا و آنو وجود داشته و الهام‌بخش سنت هوری-هیتی در مورد درگیری آنها بوده است.[۵۴]

تاثیر پسین[ویرایش]

مثله کردن اورانوس توسط ساترن (ح. ۱۵۶۰) اثر جورجو وازاری و کریستوفانو جراردی. در عنوان به ترتیب نام‌های لاتین اورانوس و کرونوس استفاده شده است.

اشاره‌ای به شجره‌نامه‌ای از خدایان شبیه به انوما الیش، و نیز به آنو، از نوشته‌های اودموس رودسی، شاگرد ارسطو، شناخته شده است، که آثار او فقط در نقل‌قول‌های داماسکیوس، نویسنده نوافلاطونی که در قرن ششم دوران مشترک زندگی می‌کرد، حفظ شده است:

معلوم نیست اودموس بر چه منبعی تکیه کرده است، اگرچه بروص را می‌توان با قطعیت رد کرد زیرا غیرقابل قبول است که اولی آنقدر عمر کرده باشد که آثار دومی را بخواند.[۵۵] علاوه بر این، گنجاندن انلیل (ایلیلوس) به عنوان همتای ائا (آوس) و آنو (آنوس) نشان می‌دهد که در حالی که منبع استفاده شده مشابه انوما الیش است، با آن یکسان نبوده است.[۵۶] تفاوت دیگر در روایت اودموس این واقعیت است که منشأ مومو (مویمیس) روشن است، در حالی که اثر بابِلی ذکر شده مستقیماً آن را توضیح نمی‌دهد.[۵۶]

چنین استدلال شده است که مجموعه‌ای از کودتاهای الهی که در اسطوره کوماربی توصیف شده است، بعدها مبنای داستان آفرینش یونانی شد که در شعر بلند تئوگونیا شرح داده شده است؛ این اثر را شاعر بوئوتیایی، هزیود در قرن هفتم پیش از دوران مشترک نوشته است.[۹] با این حال، گری بکمن اشاره می‌کند که غیرممکن نیست که این دو اسطوره صرفاً از بن‌مایه‌های مشابه موجود در محیط فرهنگی مشترک مدیترانه باستان («کوئین») ایجاد شده باشند و هزیود لزوماً مستقیماً به سنت کوماربی بستگی نداشته باشد.[۴۸] در شعر هزیود، اورانوس خدا-آسمان ازلی توسط پسرش کرونوس سرنگون و اخته می‌شود، تقریباً به همان شیوه‌ای که آنو توسط کوماربی در داستان هوری سرنگون و اخته می‌شود.[۵۷][۹] کرونوس نیز به نوبه خود توسط پسر خود زئوس سرنگون می‌شود.[۹] در یکی از اسطوره‌های اورفیک، کرونوس دقیقاً به همان شیوه‌ای که کوماربی با آنو انجام می‌دهد، اندام تناسلی اورانوس را گاز می‌گیرد.[۹] با این وجود، رابرت موندی خاطرنشان می‌کند که اورانوس هرگز برای یونانیان اهمیت اساطیری قابل مقایسه با اهمیت آنو برای بین‌النهرینی‌ها را نداشت.[۵۸] در عوض، موندی اورانوس را «انعکاس رنگ‌پریده آنو» می‌نامد،[۵۹] و اشاره می‌کند که «به غیر از اسطوره اختگی، او اصلاً به عنوان یک شخصیت کیهانی اهمیت بسیار کمی دارد و به هیچ وجه به شکلی اصولی با پادشاهی در ارتباط نیست».[۵۹]

در اواخر دوران باستان، نویسندگانی مانند فیلون بیبلوسی تلاش کردند چارچوب سلسله‌ای داستان‌های هیتی و هزیودی را بر اساطیر کنعانی تحمیل کنند،[۶۰] اما این تلاش‌ها اجباری است و با آنچه به نظر می‌رسد اکثر کنعانی‌ها واقعاً به آن معتقد بودند، تناقض دارد.[۶۰] به نظر می‌رسد اکثر کنعانیان ال و بعل را همزمان حاکم می‌دانستند.[۶۱]

یادداشت‌ها[ویرایش]

  1. é-an-na means "sanctuary" ("house" + "Heaven" ["An"] + genitive)[۲۲]
  2. Modern-day Warka, Biblical Erech

پانویس[ویرایش]

  1. Lambert 2013, p. 238.
  2. Wang 2011, p. 152.
  3. Lambert 2013, p. 405.
  4. Wiggermann 1998, p. 138.
  5. Lambert 1980, p. 229.
  6. Lambert 2007, p. 169.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ Krul 2018, p. 41.
  8. Beaulieu 2018, p. 203.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ Burkert 2005, p. 295.
  10. ۱۰٫۰۰ ۱۰٫۰۱ ۱۰٫۰۲ ۱۰٫۰۳ ۱۰٫۰۴ ۱۰٫۰۵ ۱۰٫۰۶ ۱۰٫۰۷ ۱۰٫۰۸ ۱۰٫۰۹ ۱۰٫۱۰ ۱۰٫۱۱ ۱۰٫۱۲ ۱۰٫۱۳ ۱۰٫۱۴ ۱۰٫۱۵ ۱۰٫۱۶ ۱۰٫۱۷ ۱۰٫۱۸ ۱۰٫۱۹ ۱۰٫۲۰ ۱۰٫۲۱ ۱۰٫۲۲ ۱۰٫۲۳ Stephens 2013.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ James 1963.
  12. Parpola 1993.
  13. Vv.Aa. 1951.
  14. Horry 2016.
  15. Saggs 1987.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Rogers 1998.
  17. ۱۷٫۰۰ ۱۷٫۰۱ ۱۷٫۰۲ ۱۷٫۰۳ ۱۷٫۰۴ ۱۷٫۰۵ ۱۷٫۰۶ ۱۷٫۰۷ ۱۷٫۰۸ ۱۷٫۰۹ ۱۷٫۱۰ ۱۷٫۱۱ Black & Green 1992.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Schneider 2011.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ ۱۹٫۴ Kramer 1963.
  20. Katz 2003.
  21. Leick 1998.
  22. Halloran 2006.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ Harris 1991.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ Mark 2017.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Pope 1955.
  26. Clay 2006.
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ ۲۷٫۳ Nemet-Nejat 1998.
  28. Kramer 1961, pp. 30–33.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ Kramer 1961, pp. 37–40.
  30. Kramer 1961, pp. 37–41.
  31. Levine 2000, p. 4.
  32. Leeming & Page 1996, p. 109.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ Nemet-Nejat 1998, p. 180.
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ۳۴٫۲ ۳۴٫۳ ۳۴٫۴ Karahashi 2004, p. 111.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ ۳۵٫۳ ۳۵٫۴ ۳۵٫۵ ۳۵٫۶ Harris 1991, pp. 261–278.
  36. Dalley 1989, pp. 80–82.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ ۳۷٫۳ ۳۷٫۴ ۳۷٫۵ Dalley 1989, p. 80.
  38. Dalley 1989, pp. 81–82.
  39. Wyatt 1999, p. 244.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ ۴۰٫۲ ۴۰٫۳ McCall 1990, p. 65.
  41. McCall 1990, pp. 65–66.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ ۴۲٫۲ ۴۲٫۳ McCall 1990, p. 66.
  43. Sanders 2017, pp. 38–39.
  44. Sanders 2017, pp. 38–65.
  45. Liverani 2004, pp. 21–23.
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ Liverani 2004, p. 22.
  47. Beckman 2011, p. 26.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Beckman 2011, p. 25.
  49. Beckman 2011, pp. 26–27.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ Beckman 2011, p. 27.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ Beckman 2011, p. 28.
  52. Beckman 2011, p. 29.
  53. Beckman 2011, p. 30.
  54. Lambert 2013, p. 423.
  55. Lambert 2013, p. 422.
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ Lambert 2013, pp. 422–423.
  57. Mondi 1990, pp. 168–170.
  58. Mondi 1990, pp. 169–170.
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Mondi 1990, p. 170.
  60. ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ Mondi 1990, pp. 170–171.
  61. Mondi 1990, p. 171.

منابع[ویرایش]